گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۵۹

 

رویت بینم چو چشم را باز کنم

تن دل شودم چو با تویی راز کنم

جز نام تو پاسخ ندهد هیچ کسی

هر جا که به نام خلق آواز کنم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۴۸

 

همه جمال تو بینم چو دیده باز کنم

همه تنم دل گردد که با تو راز کنم

حرام دارم با دیگران سخن گفتن

کجا حدیث تو آمد سخن دراز کنم

ابوسعید ابوالخیر
 

امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵

 

کرانه گیرم تا خود ز عشق باز کنم

در خصومت بر خویشتن فراز کنم

زعشق دوست بدین عشق و دوستی که منم

نه ممکن است‌ که من خود زعشق باز کنم

زیاد روی خداوند آن دو زلف سیاه

[...]

امیر معزی
 

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۶

 

چون از چشم بتان فسون ساز کنم

می‌زیبد اگر دعوی اعجاز کنم

وقت است که از نگاه گرم ساقی

چون نشئه به بال باده پرواز کنم

خاقانی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۴

 

همه جمال تو بینم چو چشم باز کنم

همه شراب تو نوشم چو لب فراز کنم

حرام دارم با مردمان سخن گفتن

و چون حدیث تو آید سخن دراز کنم

هزار گونه بلنگم به هر رهم که برند

[...]

مولانا
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۹

 

شبی بود به مهی خلوتی که ساز کنم

خروس بانگ کند تا نگاه باز کنم

رقیب دشمن و قصه دراز و شب کوتاه

مجال نیست که با دوست شرح راز کنم

به روز محتسبان دافع و به شب عسسان

[...]

حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۲

 

فرخ آن روز که دیده بر رخت باز کنم

تو مرا جانب خود خوانی و من ناز کنم

چند گویی که «تو می نال که من می شنوم »

این نه چنگ است که پیش تو چو مه ساز کنم

سالها شد که نیابم خبر و در کویت

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۴

 

خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم

بخاک افتم و صد سجده نیاز کنم

شبی بخلوت تاریک من بود یارب

که همچو شمع درآیی و در فراز کنم

کرشمه یی کن و جامی بیار ای ساقی

[...]

اهلی شیرازی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۵۲ - حکایت به طریق تمثیل

 

هین زبان را به عذر باز کنم

رو به درگاه بی‌نیاز کنم

هلالی جغتایی
 

میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۱

 

اشراق یکی راه فلک ساز کنم

تا اوج هوای قدس پرواز کنم

در هجرت اصفهان زانبازی عقل

یونان کده ها ز خاک شیراز کنم

میرداماد
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۹

 

گویم که دری زوصل اگر باز کنم

در پای تو جان فشانی آغاز کنم

لیکن ترسم که بعد مردن گستاخ

بر روی تو چشم بسته را باز کنم

ابوالحسن فراهانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۴۸

 

چه شکایت ز تو ای خانه برانداز کنم

هر چند انجام ندارد ز چه آغاز کنم؟

در نهانخانه غیب است کلید دل من

این نه چشم است که برهم نهم و باز کنم

دام مرغان گرفتار بود ناله من

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۴۷

 

چه دست در خم آن زلف دلنواز کنم

به ناخنی که ندارم چه عقده باز کنم

ببین چه ساده دل افتاده ام که می خواهم

ترا به نیم دل از خلق بی نیاز کنم

مرا که هر مژه در عالمی است پا در گل

[...]

صائب تبریزی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳

 

شبی که دیده بدیدار دوست باز کنم

دم سپیده ز خورشید احتراز کنم

بود وضوی من از آب چشم و طاعتم این

که رو بقبله ابروی او نماز کنم

پرم بعرش حقیقت ز آشیانه آز

[...]

صفای اصفهانی
 

خلیل‌الله خلیلی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴

 

یارب دردی که ناله آغاز کنم

شوری که سرود شوق را ساز کنم

چشمی که به سوی خویش چون باز کنم

آن گمشده را از دور آواز کنم

خلیل‌الله خلیلی
 
 
sunny dark_mode