گنجور

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۱ - رسیدن نوفل به مجنون

 

نوفل ز نفیرِ زاری او

شد تیز‌عنان به یاری او

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۰ - صفت خورنق و ناپیدا شدن نعمان

 

تیغ صبح از سِنان‌گزار‌یِ او

سپر افکند با سواری او

نظامی
 

عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان

 

جملهٔ یاران به دلداری او

جمع گشتند آن شب از زاری او

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان

 

چون بدیدند آن گرفتاری او

بازگردیدند از یاری او

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

وگر دیدی فلک خونخواری او

دلش خونین شدی از زاری او

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز

 

چو شد زاندازه بیرون زاری او

درامد یار او دریاری او

عطار
 

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۲۳۶

 

گرچه رفت آب رخ من در سر یاری او

خاک خواهم گشت در راه وفاداری او

یار بدمهر ار بگردانید روی دل ز من

من نخواهم کرد باری پشت بر یاری او

ور ز من بیزار شد من همچنانش بنده‌ام

[...]

جلال عضد
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۳۱ - آگاهی عنبر و کافور از حال شمع

 

زرنگ چهره و بیماری او

شدند آگه ز سوز و زاری او

اهلی شیرازی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۱۳ - حالات شاه و گدا در مکتب

 

شاه چو دید بی‌قراری او

در دلش کار کرد زاری او

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۲۱ - دیدار شاه از بام در شب ماه روشن

 

شاه چون گوش کرد زاری او

بهر تسکین بی‌قراری او

هلالی جغتایی