گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۶

 

ورا گفت هر کس که تاب آورد

وگر نام افراسیاب آورد

فردوسی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۰ - داستان اسکندر با شبان دانا

 

از آن زخمه کاو رود آب آورد

ز سودای بیهوده خواب آورد

نظامی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۱

 

تا دو زلف تو پیچ و تاب آورد

شور در حال شیخ و شاب آورد

رشک روی تو ای پریچهره

لرزه در چشم آفتاب آورد

روی چون آفتاب دوست بدید

[...]

جهان ملک خاتون
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۳

 

رسید قاصد و درجی ز مشک ناب آورد

چه جای درج که درجی در خوشاب آورد

ز شب نوشته مثالی به گرد صفحه صبح

به نام ذره سرگشته ز آفتاب آورد

خراب بود ز ظلم فراق کشور دل

[...]

جامی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۶

 

مرا به کوی تو دلگرمی شراب آورد

که ریگ بادیه را سوی باغ، آب آورد

شکست رنگ به جای خمار گل ها را

که لاله آمد و یک سرمه دان شراب آورد

ز ناله یار رمید و به گریه رامم شد

[...]

سلیم تهرانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۱۴

 

پس آنگه رو به جام آب آورد

که نتوان تشنگی را تاب آورد

قائم مقام فراهانی
 

عمان سامانی » معراج نامه » بخش ۴ - در مناجات حضرت باری

 

نیست این افسانه تا خواب آورد

بل برد خواب و به چشم آب آورد

عمان سامانی
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۴ - ساقی‌نامه

 

بده ساقی آن می که خواب آورد

شرابی که در مغز تاب آورد

ملک‌الشعرا بهار