نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۶ - ختم کتاب به نام شروانشاه
از هرچه طلب کنی شب و روز
بیش از همه نیکنامی اندوز
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۵ - دعای پادشاه سعید علاء الدین کرپ ارسلان
بر تن دشمنان برقع دوز
برق شمشیر اوست برقع سوز
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول
ز اول صبح تا به نیمه روز
من سفر ساز و او مسافر سوز
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول
شمعهای بساط بزم افروز
همه یاقوت ساز و عنبر سوز
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول
یا بر این تخت شمع من بفروز
یا چو تختم به چارمیخ بدوز
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول
آفتاب ار بگردد از سر سوز
تنگ روزی شود ز تنگی روز
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۷ - نشستن بهرام روز یکشنبه در گنبد زرد و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم دوم
در مکافات آن جهانافروز
خواند بر شه فسون پیرآموز
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۹ - نشستن بهرام روز سهشنبه در گنبد سرخ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم چهارم
روز و شب بود با دلی پر سوز
نه شبش شب بد و نه روزش روز
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۰ - نشستن بهرام روز چهارشنبه در گنبد پیروزه رنگ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم پنجم
چفته پشتی نغوذ بالله کوز
چون کمانی که برکشند به توز
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۱ - نشستن بهرام روز پنجشنبه در گنبد صندلی و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم ششم
گر خراشیده شد سپیدی توز
مقله در پیه مانده بود هنوز
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۲ - نشستن بهرام روز آدینه در گنبد سپید و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم هفتم
باز بانگ اندر اوفتاد به هوز
آهو آزاد شد ز پنجه یوز
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۲ - نشستن بهرام روز آدینه در گنبد سپید و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم هفتم
میل در سرمهدان نرفته هنوز
بازییی باز کرد گنبد کوز
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۳ - آگاهی بهرام از لشکرکشی خاقان چین بار دوم
کس ز بیم وزیر عالمسوز
آنچه شب رفت وا نگفت به روز
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۴ - اندرز گرفتن بهرام از شبان
و او به دندان و چنگ دشمن سوز
بازوی آهنین من شب و روز
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار
زان زمینها که رخنه کرد عجوز
مانده آن خاک رخنه رخنه هنوز
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱۶ - پیکار اسکندر با لشگر زنگبار
سکندر به آهستگی یک دو روز
گذشت از سر خشم اندیشهسوز
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۱ - شتافتن اسکندر به جنگ دارا
تو نیز آتش کینه را برفروز
که فرخ بود آتشِ کینهسوز
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۲ - رای زدن دارا با بزرگان ایران
بیا ساقی آن آتش توبه سوز
به آتشگه مغز من برفروز
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۴ - بزم اسکندر با نوشابه
بدین زندگی آتش زند سوز
بر افروخته شاه گیتی فروز
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۷ - رفتن اسکندر به دز سریر
بدین غافلی میگذاریم روز
که در ما زنند آتش رخت سوز