ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۹ - فکاهی
به و لله و به با لله و به تا لله
بسی جز کلام الله پر نور
به الیاس و به خضر و دشت کنعان
به موسی و شب تار و که طور
به تخت کیقباد و تاج جمشید
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴
ساحتی پاک و قصوری تهی از عیب و قصور
کرسی از سیم و بساط از زر و ایوان ز بلور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - شادروان شاپور
شبی با گلعذاری مست و مخمور
گذر کردم به شادروان شاپور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - شادروان شاپور
درخت بیزبان چون نخلهٔ طور
سخنگو شد به شادروان شاپور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - شادروان شاپور
یقین دانم شنیدستی که شاپور
به روم آمد ز ایران از رهی دور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - شادروان شاپور
برون آمد ز چرم گا و شاپور
به ایران زد علم پیروز و منصور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - شادروان شاپور
سپس امر آمد از دربار شاپور
که معمار آوردند از روم و مزدور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - بمناسبت تاجگذاری ۱۳۳۲
وز شوق تو برکشیده شاپور
کتف عربان بزخم ساطور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱
ز بیگانه و خویش و نزدیک و دور
بدان لعل شیرین برآورد شور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۴ - طلیعه روزنامه نیم رسمی آفتاب
جریده آفتاب از مطلع نور
فشاند مشک تر به لوح کافور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » سرودهای وطنی » شمارهٔ ۳ - سرود شادی
بریزید بریزید ازین باده پرشور
که شد چشم عزازیل ز گلزار ارم دور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴۴ - و به نستعین و نستمد
آتش است و قیامت شمار «سوپرم ژور»
ویزاژ، چهره پومن، شش ثقیل باشد لور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴۴ - و به نستعین و نستمد
فیور تب بود و زیر سو و بالا سور
اس استخوان و نقاهت مل و زکی دان پور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴۴ - و به نستعین و نستمد
شد آکلاد تعاتق مصافحت بن ژور
چو منتر ساعت و آمپش ز خویش کردن دور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری
حسد و بغض و عجب و کبر و غرور
همگی راز خویش سازد دور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری
بار سنگین منه به پشت ستور
که ز انصاف و عدل باشد دور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۹ - در ضعف پیری و سبب منظوم ساختن آیین نصیری فرماید
شمع خاموش شد ولیکن نور
هست در جای خود ز چشم تو دور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » منظومهها » شورشنامه » بخش ۵ - خواستن دبیر و صدور حکم بحکمران عراق
یکی چامه بنویس چون روی حور
که باشد در او از تف نار نور