بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۲۷ - در ترک علایق جسمانی
ای که در عالم گرفتار تنی
آه من همچون تو تو همچون منی
وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مدایح و مراثی » شمارهٔ ۱۴ - در مدح امیرمؤمنان علی علیه السلام
ز عدم تو نقش و رقم زنی
و بنای هر دو سرا کنی
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱
در خاطر منی و به دل تیغ میزنی
خوش میکنی به دوستی ای شوخ دشمنی
رویی چو سیم دیدم ریختم خیال خام
خوردم چو تیغ ناز تو دیدم که آهنی
باری چنان بزن که نگیرد به دامنت
[...]
جیحون یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹
گرچه ز دشمنی همی درپی کشتن منی
دوستیت فزایدم وه که چه طرفه دشمنی
خوانمت آفتاب اگر خیره مبین به سوی من
زانکه به رخ درین مثل خود تو دلیل روشنی
با تو بدین لطافتت پنجه نمیتوان که تو
[...]
محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۲ - در نعت حضرت ختمی مآب گوید
اگر زنطقه ی موهوم، آمده دهنی
دهان تو است در آن نقطه هم بود سخنی
نمود لعل تو اثبات ذات جوهر فرد
روا است بوسه زدن بر چنین لب و دهنی
ستاره سان همه چشم فلک صفت همه گوش
[...]
صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۳
کمند گیسو را گره از چه زنی
کمان ابرو را بزه از چه کنی
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۷ - رجوع به مقام ولایت و سرّ حقیقت و تنزل سلطان هویّت به عالم صورت و بیان شرافت خاک و مدحت شاه اولیاء «علیه صلوات ﷲ العلی الاعلی»
سازم ار تو در بیان یار منی
پُر ز گل های معارف گلشنی
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱۳ - در تنزل روح از مقام تجرد به عالم صورت و مجملی از معنی حدیث نورانیت
تو که همچون جغد ویران مسکنی
شاهباز دست شاه ذوالمنی
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۲۴ - در اثبات وجود فایض الجود محمد بن الحسن بن علی النقی صلوات ﷲ علیه و علی آبائه
حکم او را گر تو غیر موقنی
نیستی مسلم تو غول رهزنی
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۴ - در طلب اعانت و همّت از سلطان ولایت و اوّل مقصود اهل حقیقت و آخر منزل راهروان طریقت حضرت اسدالله الغالب علی بن ابیطالب علیه صلوات الله الملک الوهاب و فقنا الله لبیان هذه المطالب
دید لاغر هیکلِ شیر آن دنی
بیخبر زآن فَر و زور باطنی
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۶ - در معنی طلب و قبح سوء ظن
تیشه چو ن بر ریشه فکرت زنی
سد شود ره، تو عبث جان میکَنی
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۱۱ - در بیان آنکه تا سالک چشم از امید و آمال خویش نپوشد و در طاعت سلطان مملکت فقر به فنای خویش نکوشد به سرّ و ما التصلوا لا فرق بینهم و بین حبیبهم نرسد و در ضمن بیان به تفصیل این معنی خواهد رسید در شرح احوال جناب قاسم بن الحسن و شهادت آن مولا زادة ممتحن نکته را دریاب
مر مرا دختر اگر ثابت کنی
یافتی از تیغ تیزم ایمنی
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۲۴ - و وجدک عائلاً فاغنی
چون شدی در عشق ذاتم منقنی
کردمت از گنج ذات خود غنی
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۲۸ - در بیان معنی جبر و تفویض و تحقیق معنی ایاک نعبد و ایاک نستعین فاستمع
چونکه شیطان بود جبری ای سَنی
گفت زآن ربّ به ما اَغویتَنی
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۴۱ - خطاب آن سلطان انس و جان به جنیان و شرح مسئله قابلیات اشیاء، در ضمن بیان مطلب را دریاب
روز گویی، خواهی از وی روشنی
وز شب آن تاریکی و اهریمنی
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۴۵ - خطاب با زمین و کوهها
هر کدامی راست در دل معدنی
یا هر آن را هست از هستی فنی
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۵۸ - رجوع به مطلب و بیان عدل و سرّ صراط در ضمن آن
رند قلاّشی، خراباتی فنی
نکته فهمی، راز دانی، موقنی