گنجور

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۲۷ - در ترک علایق جسمانی

 

ای که در عالم گرفتار تنی

آه من همچون تو تو همچون منی

بلند اقبال
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱

 

در خاطر منی و به دل تیغ می‌زنی

خوش می‌کنی به دوستی ای شوخ دشمنی

رویی چو سیم دیدم ریختم خیال خام

خوردم چو تیغ ناز تو دیدم که آهنی

باری چنان بزن که نگیرد به دامنت

[...]

نیر تبریزی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

 

گرچه ز دشمنی همی درپی کشتن منی

دوستیت فزایدم وه که چه طرفه دشمنی

خوانمت آفتاب اگر خیره مبین به سوی من

زانکه به رخ درین مثل خود تو دلیل روشنی

با تو بدین لطافتت پنجه نمیتوان که تو

[...]

جیحون یزدی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۲ - در نعت حضرت ختمی مآب گوید

 

اگر زنطقه ی موهوم، آمده دهنی

دهان تو است در آن نقطه هم بود سخنی

نمود لعل تو اثبات ذات جوهر فرد

روا است بوسه زدن بر چنین لب و دهنی

ستاره سان همه چشم فلک صفت همه گوش

[...]

محیط قمی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۳

 

کمند گیسو را گره از چه زنی

کمان ابرو را بزه از چه کنی

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۹۵ - عبدالمغنی

 

تو عبدالمغنی آن را دان بمعنی

که بر انجاح حاجاتست مغنی

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۹۵ - عبدالمغنی

 

به نسبت باز اشیاء را بمعنی

بهم فرمود حق محتاج و مغنی

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۴۹ - القلب

 

دگر از قلب بشنو شرح و معنی

که بر فیض حیاتت اوست مبنی

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۶ - در معنی‌ طلب‌ و قبح‌ سوء ظن‌

 

تیشه‌ چو ن بر ریشه‌ فکرت‌ زنی‌

سد شود ره، تو عبث‌ جان می‌کَنی‌

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۲۴ - و وجدک عائلاً فاغنی

 

چون شدی در عشق‌ ذاتم‌ منقنی‌

کردمت‌ از گنج‌ ذات‌ خود غنی‌

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۴۵ - خطاب‌ با زمین‌ و کوهها

 

هر کدامی‌ راست‌ در دل معدنی‌

یا هر آن را هست‌ از هستی‌ فنی‌

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۵۸ - رجوع به‌ مطلب‌ و بیان عدل و سرّ صراط در ضمن‌ آن

 

رند قلاّشی‌، خراباتی‌ فنی‌

نکته‌ فهمی‌، راز دانی‌، موقنی‌

صفی علیشاه
 
 
۱
۳۱
۳۲
۳۳
۳۴
۳۵
۳۸