گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۳۴

 

گفتم که شبی با تو توانم دم زد؟

ابرو ز سر خشم خم اندر خم زد

گفتم بخرم به زر وصالت روزی

لعلی بگزید و گوهری برهم زد

اوحدالدین کرمانی
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱ - دیباچه

 

چو قاف قدرتش دم بر قلم زد

هزاران نقش بر لوح عدم زد

شیخ محمود شبستری
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲

 

در ازل پرتوِ حُسنت ز تجلی دَم زد

عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

جلوه‌ای کرد رُخَت دید مَلَک عشق نداشت

عینِ آتش شد از این غیرت و بر آدم زد

عقل می‌خواست کز آن شعله چراغ افروزد

[...]

حافظ
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳

 

به بازی حلقهٔ زلف تو دل برد از من و خم زد

به وقت خویش بادا وقت ما را گرچه بر هم زد

به ابرویت که از ماه نو این مقدار بسیار است

که پیش ابروی شوخ تو لاف دلبری کم زد

کمینه حاصل مهر از گداییِّ درت این است

[...]

خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵

 

تا جان ز وفای دهن تنگ تو دم زد

از شهر بقا خیمه به صحرای عدم زد

یارب چه بلایی تو ندانم که به عالم

هرجا قدم آورد قدت فتنه علَم زد

چون ماه نو از دیده نهان گشت یقین شد

[...]

خیالی بخارایی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷

 

چون صبا شانه درآن طره خم در خم زد

سلک جمعیت شوریده دلان برهم زد

تار هر موی کز آمد شد آن شانه گسست

با رگ جان من آن را گرهی محکم زد

تا ز راهت ننشیند به رخ غیر غبار

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵ - در معنی عشق صادقان و صدق عاشقان

 

چون صبح ازل ز عشق دم زد

عشق آتش شوق در قلم زد

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۳ - جواب نوشتن مجنون نامه لیلی را

 

مجنون چو به نامه در قلم زد

در اول نامه این رقم زد

جامی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴ - گفتار در نعت سید المرسلین صلی الله علیه و سلم

 

به چاووشی درگاهت چو دم زد

از آن بر طارم چارم علم زد

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۹ - رفتن شاپور به ارمن به طلب شیرین

 

بدان دیبا چنان نقش از قلم زد

که روح القدس از آن، صد بار دم زد

سلیمی جرونی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode