گنجور

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل

 

از آن کانی که جان‌ها گوهر اوست

فلک از دیر‌گه خاک در اوست

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

زروز و شب دو خادم بر در اوست

که آن کافور و این یک عنبر اوست

عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۱

 

تیغ تو که مرگ جرعة ساغر اوست

سرچشمة آب نصرت اندر سراوست

رخساره بخون دشمنانت شوید

این نیز نشان پاکی گوهر اوست

کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۳ - حکایت

 

کعبه هرچندی که خانهٔ بر اوست

خلقت من نیز خانهٔ سر اوست

مولانا
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۱۷ - در ذکر شیطان و لعنت کردن بر او

 

یقین سرچشمهٔ سر قدر اوست

یکی رکن عظیم معتبر اوست

شیخ محمود شبستری
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۵۰

 

اول انبیاء و آخر اوست

باطن اولیا و ظاهر اوست

شاه نعمت‌الله ولی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷

 

دلم را مقام عبادت درِ اوست

زهی بخت آن دل که فرمانبرِ اوست

طفیل قد اوست هرجا که جانی ست

عجب سرو نازی که جان‌ها برِ اوست

اگرچه خطش نیست چون غمزه جادو

[...]

خیالی بخارایی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۴

 

قد تو نهالیست که آتش ثمر اوست

دیوانه ی آن بادیه ام کاین شجر اوست

آراسته باد این چمن حسن که هر روز

فیض نوام از لاله و ریحان تر اوست

زلفت گرهی بست بهر قطره ی خونم

[...]

بابافغانی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » مسبع

 

شاهی که سر چرخ برین خاک در اوست

در تمشیت کار قضا کارگر اوست

اوراق فلک دفتر فضل و هنر اوست

ایجاد بشر پرتو فیض نظر اوست

بحریست که ارواح ائمه گهر اوست

[...]

فضولی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در ستایش کاخ میرمیران

 

آنکه اقبال خادم در اوست

بخت و دولت غلام و چاکر اوست

وحشی بافقی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲

 

عشق است که علم دو جهان مختصر اوست

مجموعه احوال دو عالم خبر اوست

صد راهزنم در صف اندیشه نشسته

حرز دل آگاه نشین از نظر اوست

بیگانگیش بار دهد اشک ندامت

[...]

نظیری نیشابوری
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸

 

ماهم نه نهالی است که خورشید بر اوست

طوبی خس زیبا چمنی که این شجر اوست

مرغی که حرم را شرف از نسبت او بود

جاروب حرمگاه صنم بال و پر اوست

گه زهر فشاند به مگس، گه زند آتش

[...]

عرفی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۰

 

مرغی که رمیدن ز جهان بال و پر اوست

از عرش گذشتن سفر مختصر اوست

عشق و محیطی است که دلها گهر اوست

نیلی رخ افلاک ز موج خطر اوست

عشق تو همایی است که دولت اثر اوست

[...]

صائب تبریزی
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۰ - در صفت معشوق

 

محیط عقل را آب گهر اوست

مزاج روح را طعم شکر اوست

ملا مسیح
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰

 

آه جگر ماست که آتش شرر اوست

مژگان تر ماست که صد ابر تر اوست

زلف تو که چون راهزنان گوشه گرفتست

هر فتنه که در شهر شود زیر سر اوست

بلبل به قفس داشتن امروز روا نیست

[...]

فیاض لاهیجی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode