گنجور

عطار » اشترنامه » بخش ۱۶ - حكایت

 

سوی دریا شو تو درّ خود طلب

چون بیابی در معنی بی‌تعب

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۷ - حكایت

 

هست درّی اندرین چشمه عجب

از برای این برم اینجا تعب

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۹ - حكایت

 

شش کس آمد مرد را اندر طلب

چار کس کردند جانش پرتعب

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۹ - حكایت

 

هرکه این جوهر ز من دارد طلب

پیش من آید ز اول در تعب

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۹ - حكایت

 

گفت آن دیوانه مرد با ادب

من چو تو ای شاه بودم در عجب

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۹ - حكایت

 

موی در مویست این راه عجب

گر فرومانی بمانی در تعب

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۴ - رسیدن سالک با پرده چهارم

 

ماندهاند حیران درین پرده عجب

بازمانده گشتهاند از این سبب

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم

 

بود سوزی در نهادش بلعجب

من ازین درماندهام اندر تعب

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم

 

این کمال لایزال از خود طلب

عشق بنماید ترا کلی سبب

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۷ - رسیدن سالك وصول با پرده ششم

 

در نظر آنجا بماند او ای عجب

تن ضعیف و زار مانده در تعب

عطار
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۹ - داستان صیاد و سگ و انگبین و مرد بقال

 

لحا الله ذی الدنیا مناخا لراکب

فکل بعید الهم فیها معذب

ظهیری سمرقندی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - مدح خواجه امام صفی الدین اصفهانی

 

زهی تو روح به خوبی و دیگران همه قالب

بساط حسن تو بوسد چو بر گشاد بقا، لب

ردای نور سیه کرد ماه سبز عمامه

چو پیش عارض خورشید درکشی تتق شب

هزار دیده به ره بر نهاده‌اند به مجمر

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - مدح بهاءالدین

 

رمیده جان سعادت رجوع یافت بقالب

بدست بوس قدومش گشاده گرد بقا. لب

نهاده گوهر اجرام چرخ در دهن مه

ز بهر مژده چو بر زد سراز پس تتقق شب

بداد خازن هامون همه ذخایر معدن

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - مدح علاء الدوله فخرالدین عربشاه

 

تافت چو صبح دوُیم شاخ ملمع سلب

جرم فلک زیر پای چشمه خور، زیر لب

هودج غنچه چنان بند قماط حریر

شاخ شکوفه کشان طرف ردای قصب

مُهره سیمین حباب ساخته بر نطع آب

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - مدح عماد الدین محمد

 

ای سالکان راه هوای تو در طلب

وی ساکنان کوی رضای تو در طرب

هم باده های ناب وصال تو بی غرض

هم زخم های تیغ فراق تو بی سبب

در سور عشرت تو خوش استاد، کان چو صبح

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳

 

ز میان ببرد ناگه، دل من بتی شکر لب

بدو رخ برادر مه، بدو زلف نایب شب

دو کمند عنبرینش، ز خم و گره مسلسل

دو عقیق شکرینش، ز دو گوهر مرکب

قدم نظر شکسته، رخش از فروغ بی‌حد

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶

 

ای داروی جان خستگانت، در لب

گردون ز تو سرگشته و خورشید، به تب

روز از رخ تو، چو شعله ای وام کند

تا حشر شود، دریده پیراهن شب

اثیر اخسیکتی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۴۲

 

آنی که فلک با تو درآید به طرب

گر آدمئی شیفته گردد چه عجب

جز بندگی تو من نخواهم کردن

خواهی بطلب مرا و خواهی مطلب

اوحدالدین کرمانی
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۷

 

رشک آیدم ای دوست که با تو هر شب

هر رومی و هندوی نشیند بطرب

گه چنگ سپید را نهی رخ بر رخ

گه نای سیاه چرده را لب بر لب

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۵ - وله ایضاً فیه

 

ایا سرفرازی که خورشید پر دل

که تندابرش چرخ او راست مرکب

ز بیم تو با تیغ گردد همه روز

ز سهم تو در خاک غلتد همه شب

شوی پی سپر همچو چوب معلّم

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 
 
۱
۳۴
۳۵
۳۶
۳۷
۳۸
۱۰۵
sunny dark_mode