گنجور

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۳ - در نعت شاه اولیا علی علیه السلام

 

پاک و معصوم و مطّهر چون نبی

این سخن را می نداند هر صبی

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸ - در اشاره به کتاب جوهرالذات که از تصنیفات شیخ است و سرلقب عطار

 

راه رو در راه حق میدان نبی

بعد از آن میدان ولی را ای غبی

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۶ - ***

 

یا بگردی بوتراب نخشبی

یا شوی تو همچو شیخ مغربی

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۳ - رفتن سیّد کاینات بمنزل سلمان فارسی و نزول سورۀ هل اتی

 

بودم اندر پیش نجم الدّین شبی

آنکه جز مرغان نبودش هم لبی

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۱ - المقالة الثالثة و الثلثون

 

پیر گفتش جان داود نبی

هست دریای مودت مذهبی

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل

 

خلق خفته جمله تو چون کوکبی

از چه معنی مینخفتی یک شبی

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۲۲ - الحكایة و التمثیل

 

در مناجات آن بزرگ دین شبی

پیش حق میکرد آه و یاربی

عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۸۰

 

رشک آیدم ای دوست که هر نیم شبی

در برگیرد قد ترا بی ادبی

حیفست چنان لبی و الحق چه لبی

آلوده شده ببوسۀ هر جلبی

کمال‌الدین اسماعیل
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل چهارم

 

خوان تو «ابیت عند ربی»

خواب تو «ولا ینام قلبی»

نجم‌الدین رازی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴۹

 

ربود عقل و دلم را جمال آن عربی

درون غمزه مستش هزار بوالعجبی

هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه

کنون چو مست و خرابم صلای بی‌ادبی

مُسَبِّب سبب این جا در سبب بربست

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰۹

 

کالی تیشبی آپانسو، ای افندی چلبی

نیمشب بر بام مایی، تا کرمی طلبی

گه سیه‌پوش و عصا، که منم کالویروس

گه عمامه و نیزهٔ که غریبم عربی

هرچه هستی ای امیر، سخت مستی شیرگیر

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹۱

 

کالی تَیشی آینو سوْای اَفَندی چَلَبی

نیمشب بر بام مایی، تا کرا می‌طلبی

گه سیه‌پوش و عصایی، که منم کالویروس

گه عمامه و نیزه در کف که غریبم عربی

چون عرب گردی، بگویی «فاعلاتن فلاعات

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰۳

 

طیب‌الله عیشکم، لا اوحش‌الله من ابی

لست انسی احبتی، والجفا لیس مذهبی

سایه بر بندگان فکن، که تو مهتاب هر شبی

سخنی گو، خمش مکن، که به غایت شکر لبی

ما تسلیت عنکم، ما نسینا حقوقکم

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۴۲

 

ای سر سبب اندر سبب اندر سببی

وی تن عجب اندر عجب اندر عجبی

ای دل طلب اندر طلب اندر طلبی

وی جان طرب اندر طرب اندر طربی

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹۶

 

حدثنی صاحب قلبی، طهر لی جلدة کلبی

اضحکنی نور فوادی، اسکرنی شربة ربی

مولانا
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۰