گنجور

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۳ - انس مجنون با وحوش و سباع

 

گر خاست و گر نشست حالی

آن موکب از او نبود خالی

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - رسیدن نامهٔ لیلی به مجنون

 

فرد ازلی به ذوالجلالی

حی ابدی به لایزالی

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی

 

آخر بزنم به وقت حالی

بر طبل رحیل خود دوالی

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - آشنا شدن سلام بغدادی با مجنون

 

مجنون ز ره ضعیف حالی

بود از همه خواب و خورد خالی

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۳ - وفات یافتن ابن سلام شوهر لیلی

 

لیلی به چنین بهانه حالی

خرگاه ز خلق کرد خالی

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۴ - صفت رسیدن خزان و در گذشتن لیلی

 

شد بدر مهیش چون هلالی

وان سرو سهیش چون خیالی

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۰ - صفت خورنق و ناپیدا شدن نعمان

 

از سر همدمی و همسالی

نشدی یک زمان ازو خالی

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۲ - لشکر کشیدن خاقان چین به جنگ بهرام‌گور

 

تیر بر هر کجا زدی حالی

تیر گشتی ز تیر خور خالی

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۳ - آگاهی بهرام از لشکر‌کشی خاقان چین بار دوم

 

چون ولایت خراب شد حالی

دخل شاه از خزانه شد خالی

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۶ - کشتن بهرام وزیر ظالم را

 

گفت کان‌ْ پُر زر است و ره خالی

کاین بخوانی شتاب کن حالی‌!

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار

 

هر یک از تو گرفته تمثالی

تو چه‌گیری؟ ز هر یکی فالی

نظامی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۱ - در مدح خداوند زاده خسرو شاه گوید در جواب امیر معزی

 

ای یافته از چهره تو حسن کمالی

داده است جمالیت خدا و چه جمالی

از دیده من عشق تو انگیخته نیلی

وز قامت من هجر تو پرداخته فالی

چون زلف تو شد حالم و این از همه خوشتر

[...]

سید حسن غزنوی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۲

 

ماییم ز عالم معالی

رندی دو سه اندرین حوالی

در عشق دلی و نیم جانی

بر داده به باد لاابالی

بگذشته ز هستی و گرفته

[...]

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب هفدهم: در بیان خاصیت خموشی گزیدن » شمارهٔ ۱۶

 

هر چند که نیست هیچ از حق خالی

سر در کش و دم مزن چرا مینالی

کان را که فرو شود به گنجی پایی

سر بر سرِ آن گنج بُرَندش حالی

عطار
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت فاروق رضی الله عنه

 

چو باشد محتسب فاروق عالی

نگردد هیچ منکر در حوالی

عطار
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۳۳
sunny dark_mode