گنجور

نورعلیشاه » جامع الاسرار » بخش ۵ - حکایت

 

نماند نیک و بد را خود مجالی

ز رنج و راحتت نبود ملالی

نورعلیشاه
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۴

 

سقی من وابل لامن طلالی

بوادی الطف ار باع المعالی

خوشا و خرما روزی که بینم

مطایا ناتساق الی الرحالی

فهل لی ناقة الاغرامی

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۶

 

فریدون حشمت اسکندر خصالی

غلط گفتم که بی شبه و مثالی

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۸

 

در سایه ی مهر لایزالی

اینک چه زیان اگر هلالی

نشاط اصفهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۱

 

بلی! خالی نباش از کمالی

که گاهی عرضه دارد حسب حالی

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۳

 

به دستش گرفتد پول حلالی

خرد از ترمه کشمیر شالی

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۱۴

 

فرستاد این و دادم زود حالی

که بد حال است دیگر کو مجالی؟

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۰

 

برش به تر بود از گنج و مالی

که بی رنج آیدش در دست حالی

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۳۱

 

ولیکن رفته در فکر و خیالی

که آیا چیست این غوغای حالی؟

قائم مقام فراهانی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۹

 

با عارف مغز خواره صوفی حالی

با عامی پوست باره مفتی قالی

آن کیسه بر این فال کش آمد به خلاف

... تو هم دزدی و هم رمالی

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۱

 

دگر کاشانه ای ز اغیار خالی

وسط احوال نی پست و نه عالی

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۴ - سرگذشت شیرین

 

شد از بیم تبر لرزان نهالی

زبون یوز شد شیرین غزالی

یغمای جندقی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴۱

 

جز حسن دیده دیده در روی تو کمالی

ور نه هر آن که بینی او راست زلف و خالی

چون هندوان در آذ از رشک میبرم سر

تا تو مجاور ای خال بر طرْف آن جمالی

از حالت قد تو اندر سماع آید

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴۵

 

به هواست برق امشب بطلب پریّ و بالی

قدمی بساز از سر نو گرت مجالی

بلی ای طبیب گفتی که علاج هجر وصلست

چه کنم به درد حرمان که ندارم احتمالی

به سیاه‌چال هجران شبی ار به روز آری

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷

 

الاقد صاد عقلی بالدلالی

‌‌ بتی شیرین‌کلامی خردسالی

ظریفی مهوشی آشوب شهری

‌‌ ملیح ذوالمحاسن و المعالی

هوالسفاح سفاک الدمائی

[...]

حکیم سبزواری
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۴ - جمالی اردستانی قُدِّسَ سِرُّه

 

قانع مباش ای دل با حرف قیل و قالی

دردی طلب ز مردان با ذوق و کشف حالی

رندان و پاکبازان این شیوه نیک دانند

تو نام و ننگ داری محروم ازین وصالی

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۱۰ - تمکین شیروانی

 

گفتم که جهان و همه اوضاع جهان چیست

پیر خردم گفت که خوابی و خیالی

زاهد به من از ترک محبت جدلت چیست

برخیز که ما را به کسی نیست جدالی

بس راه سپردیم و کمال همه کس را

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه

 

رخسار مهوشست این، یا مهر بی زوالی

ابروی دلکش است این، یا منخسف هلالی

کنه حقیقت است این، سر هویت است این

معنی وحدتست این، یا بررخ تو خالی

جز نقش روی خوبت، کاندر دلم عیان است

[...]

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۲۵
۲۶
۲۷
۲۸
۲۹
۳۳
sunny dark_mode