گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۴ - رزم گرشاسب با سالار فغفور

 

سوی قلب ترکان به پیکار شد

به کین جستن هر دو سالار شد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۹

 

بدان گه که سالش ده و چار شد

سوار و دلیر و صف آوار شد

اسدی توسی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - در مدح سیف الدوله محمود ابراهیم

 

باز آمد آنکه ملک بدو کامکار شد

باز آمد آنکه بخت بدو بختیار شد

بر پای ظلم هیبت او پای بند گشت

در دست عدل دولت او استوار شد

بیدار بود فتنه کنون مست خواب گشت

[...]

ابوالفرج رونی
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۷۹ - رزم شهریار با نقابدار سرخ پوش گوید

 

چو این کوی زرین نمودار شد

سر اختر شب نگونسار شد

عثمان مختاری
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۹۶ - نامه فرستادن لهراسپ به نزدیک گشتاسپ گوید

 

سحرگه که از خواب بیدار شد

دل از دست و رنگش ز رخسار شد

عثمان مختاری
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۰۸ - صف آرائی کردن لهراسپ در برابر ارجاسپ گوید

 

جهان را دگر فتنه بیدار شد

سر پر دلان پر ز پیکار شد

عثمان مختاری
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۱۱ - رفتن فرانک به مهمانی دلارام گوید

 

چه در منزل فهر تجار شد

ابا او دو صد شیر کردار شد

عثمان مختاری
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۱۷
sunny dark_mode