غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی قاسم بن الحسن علیهماالسلام » شمارهٔ ۵ - فی رثاء القاسم بن الحسن سلام الله علیهما
من که در کنار او جوی اشک بگشادم
نوجوان دامادم
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی قاسم بن الحسن علیهماالسلام » شمارهٔ ۵ - فی رثاء القاسم بن الحسن سلام الله علیهما
دود آه آتش بیز عود رود ناشادم
نوجوان دامادم
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی قاسم بن الحسن علیهماالسلام » شمارهٔ ۵ - فی رثاء القاسم بن الحسن سلام الله علیهما
تا ابد نخواهد رفت نامرادم از یادم
نوجوان دامادم
عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزلها » شمارهٔ ۷۵
ز طفلی آنچه به من یاد داد استادم
به غیر عشق برفت آنچه بود از یادم
بکند سیل غم عشق بیخ و بنیانم
به باد رفت ز بیداد هجر بنیادم
برای پیروی از دل ملامتم نکنید
[...]
عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۱۳ - زرتشت
به خونِ دل نیم زین زیست، شادم
که زردشتی بُوَد خون و نژادم
ملکالشعرا بهار » ترکیبات » شب قدر
من که در بندگیش دلشادم
از غم هست و نیست آزادم
نیستم مبرم و حسود و لئیم
واسعالصدر و مشفق و رادم
گر ز کید زمانه در رنجم
[...]
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - سرگذشت شاعر در اولین مسافرت او به تهران
مبلغی قرض پیش را دادم
مابقی را به کیسه بنهادم
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - جواب بهار به ادیب السلطنهٔ سمعین «عطا»
کرد هرکس به پرسشی یادم
نامهٔ خواجه را نشان دادم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۹ - گفتار ششم عزیمت بهار به اصفهان و شرح آن
سر و سامانکی به خود دادم
پس پی بچهها فرستادم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۲ - در شکایت از خالق
زن خود را به رَی فرستادم
از خود او را وکالتی دادم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۴ - آخر سال
مورد قهر و خانه بر بادم
رفته علم و ادب هم از یادم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۳ - شرح ملاقات آیرم رئیس شهربانی
زرگرفتم به وامها دادم
با دلی خون به کنجی افتادم
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۷
تا بدام تو من ای جان جهان افتادم
کرد عشق تو ز قید دو جهان آزادم
هر قدر درس کهام وخته بود استادم
الف قامت رعنای تو برد از یادم
تا چو طوطی همه جا شرح دهم قند لبت
[...]
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۲۷ - برگ گریزان
هنوز از شکر نیکیهات شادم
چرا بی موجبی دادی به بادم
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۳ - گل و شبنم
چو اشک، از چشم گردون افتادم
به رخسار خوش گل، بوسه دادم