گنجور

عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۷۵

 

ز طفلی آنچه به من یاد داد استادم

به غیر عشق برفت آنچه بود از یادم

بکند سیل غم عشق بیخ و بنیانم

به باد رفت ز بیداد هجر بنیادم

برای پیروی از دل ملامتم نکنید

[...]

عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۱۳ - زرتشت

 

به خونِ دل نیم زین زیست، شادم

که زردشتی بُوَد خون و نژادم

عارف قزوینی
 

ملک‌الشعرا بهار » ترکیبات » شب قدر

 

من که در بندگیش دلشادم

از غم هست و نیست آزادم

نیستم مبرم و حسود و لئیم

واسع‌الصدر و مشفق و رادم

گر ز کید زمانه در رنجم

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۲ - در شکایت از خالق

 

زن خود را به رَی فرستادم

از خود او را وکالتی دادم

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۴ - آخر سال

 

مورد قهر و خانه بر بادم

رفته علم و ادب هم از یادم

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۱

 

آنچه گفتند سربسر دادم

مهر و امضای خویش بنهادم

ملک‌الشعرا بهار
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۷

 

تا بدام تو من ای جان جهان افتادم

کرد عشق تو ز قید دو جهان آزادم

هر قدر درس که‌ام وخته بود استادم

الف قامت رعنای تو برد از یادم

تا چو طوطی همه جا شرح دهم قند لبت

[...]

صغیر اصفهانی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۲۷ - برگ گریزان

 

هنوز از شکر نیکیهات شادم

چرا بی موجبی دادی به بادم

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۳ - گل و شبنم

 

چو اشک، از چشم گردون افتادم

به رخسار خوش گل، بوسه دادم

پروین اعتصامی
 
 
۱
۱۵
۱۶
۱۷
sunny dark_mode