گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۴

 

برافگند پیران هم اندر شتاب

نوندی به نزدیک افراسیاب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۵

 

سپاه آمد از نزد افراسیاب

چو ما بازگشتیم بگذاشت آب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۵

 

پس از نامداران افراسیاب

کسی کش سر از کینه گیرد شتاب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۷

 

که ای پهلوان رد افراسیاب

گرفت اندر این دشت ما را شتاب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۹

 

بدو گفت بیژن که ای نیو باب

دل من ز کین سیاوش متاب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۰

 

دهن خشک و غرقه شده تن در آب

از آن رنج و تابیدن آفتاب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۱

 

همی کند موی و همی ریخت آب

از او دور شد خورد و آرام و خواب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۲

 

بپردخت زان پس به افراسیاب

که با لشکر آمد به نزدیک آب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۲

 

به یزدان بنالید ز افراسیاب

به درد از دو دیده فرو ریخت آب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۳

 

کنون چون نبیند جز افراسیاب

دلش را تو از مهر او برمتاب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۳

 

سه دیگر که گفتی که افراسیاب

سپه را همی بگذارند ز آب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۳

 

به پیکار مندیش ز افراسیاب

به جای آر دل روی از او برمتاب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۳

 

همی گفت اگر لشکر افراسیاب

بجنباند از جای و بگذارد آب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۴

 

بگو تا من اکنون هم اندر شتاب

نوندی فرستم به افراسیاب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۴

 

دگر طالقان شهر تا فاریاب

همیدون در بلخ تا اندر آب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۵

 

چو شوره زمینی که از دور آب

نماید چو تابد بر او آفتاب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۶

 

چو این کرده شد نزد افراسیاب

نوندی برافگند هنگام خواب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۶

 

بشد تا به نزدیک افراسیاب

نه دم زد به ره بر نه آرام و خواب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۷

 

سخن گفتن کشتگان گشت خواب

ز کین برادر تو سر برمتاب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۸

 

شکسته شود پشت افراسیاب

پر از خون کند دل دو دیده پر آب

فردوسی
 
 
۱
۲۳
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
۳۱۳