گنجور

 
۱
۲
۳
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۹

 

چو بهرام با دخت شنگل بساخت

زن او همی شاه گیتی شناخت

شب و روز گریان بد از مهر اوی

نهاده دو چشم اندران چهر اوی

چو از مهرشان شنگل آگاه شد

[...]

۶۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۶

 

همی‌بود خسرو بران مرغزار

درخت بلند ازبرش سایه دار

چو بگذشت نیمی ز روز دراز

بنان آمد آن پادشا رانیاز

به باغ اندرون بد یکی پایکار

[...]

۶۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۷

 

ازان پس خبر شد بافراسیاب

که شد مرز توران چو دریای آب

سوی کاسه‌رود اندر آمد سپاه

زمین شد ز کین سیاوش سیاه

سپهبد به پیران سالار گفت

[...]

۶۷ بیت
فردوسی
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹

 

آنکه بنا کرد جهان زین چه خواست؟

گر به دل اندیشه کنی زین رواست

گشتن گردون و درو روز و شب

گاه کم و گاه فزون گاه راست

آب دونده به نشیب از فراز

[...]

۶۷ بیت
ناصرخسرو
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۱۲

 

بفال سعد و خجسته زمان و نیک اختر

نشسته بودم یک شب بباغ وقت سحر

ز باختر شده پیدا سر طلایۀ روز

کشیده لشکر شب جوق جوق زس خاور

فلک چو بیضۀ عنبر نمود و انجم او

[...]

۶۷ بیت
ازرقی هروی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

تا چمن را آسمان با سیب و آبی جفت کرد

بوستان را روزگار از لاله و گل کرد فرد

شاخ چون مینا میان باغ شد چون کهربا

آب چون صندل میان جوی شد چون لاجورد

شب فزود و کاست روز و به نگون و سیب زرد

[...]

۶۷ بیت
قطران تبریزی
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۸ - در مدح سلطان مسعود غزنوی

 

بر لشکر زمستان نوروز نامدار

کرده‌ست رای تاختن و قصد کارزار

وینک بیامده‌ست به پنجاه روز پیش

جشن سده، طلایهٔ نوروز و نوبهار

آری هر آنگهی که سپاهی شود به رزم

[...]

۶۷ بیت
منوچهری
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۳ - ستایش سلطان ابراهیم

 

همه زمین و زمان خرمست و آبادان

به پادشاه زمین و به شهریار زمان

ابوالمظفر سلطان عالم ابراهیم

که روزگار نبیند به حق چو او سلطان

خدایگانی توقیع و ذکر او منشور

[...]

۶۷ بیت
مسعود سعد سلمان
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۰۵

 

توانگری و جوانی و عشق و بوی بهار

شراب و سبزه و آب روان و روی نگار

خوش است خاصه‌کسی راکه بشنود به صبوح

ز چنگ نغمهٔ زیر و ز نای نالهٔ زار

دو چیز را به‌دو هنگام لذت دگرست

[...]

۶۷ بیت
امیر معزی
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۸۱

 

به دارالملک باز آمد تن آسان

خداوندِ بزرگانِ خراسان

بهای ملت حق فخر امّت

قوام ملک صدر دین یزدان

سپهر جاه و خورشید محامِد

[...]

۶۷ بیت
امیر معزی
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۰۳ - در مدح اتسز

 

ای بتو رایت هدی منصور

وی مقامات ملک تو مشهور

در جهان حکم های تو نافذ

در هدی سعی های تو مشکور

خرمی را هوای تو توقیع

[...]

۶۷ بیت
وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۵۷ - در مدح اتسز

 

ای خلایق را پناه و ای شرایع را امان

خسروان را مقتدایی، خسروی را قهرمان

کشور اقبال را چون تو نبوده پادشاه

لشکر اسلام را چون تو نبوده پهلوان

در ضلال جای تو آسایشی دارد بشر

[...]

۶۷ بیت
وطواط
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲

 

نه دل ز یار شکیبد نه می بسازد یار

به غم فرو نشوم گر به سر برآید کار

ز سر گذشت مرا آب و صبر می گوید

که جان بپای بری یا شوی ز سر بیزار

چگونه از در دل در شوم که دستم گیر

[...]

۶۷ بیت
مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۶

 

زهی از فر تو گشته جهان نصرت آبادان

زهی در عهد تو دیده زمانه عدل نوشروان

به نصرت دور گردونی به حرمت کعبه ثانی

به رتبت اوج خورشیدی به کنیت سایه یزدان

چو تو ساغر نهی بر کف ترا جنت سزد مجلس

[...]

۶۷ بیت
مجیرالدین بیلقانی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۸ - در شکایت حسودان و منکران

 

برجوش دلا که وقت جوش است

گویای جهان چرا خموش است

میدان سخن مراست امروز

به زین سخنی کجاست امروز؟

اجری‌خور دست‌رنج خویشم

[...]

۶۷ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۵۴ - جنگ ششم اسکندر با روسیان

 

چنین تا یکی روز کاین چرخ پیر

برآورد گوهر ز دریای قیر

دگر باره میدان شد آراسته

ز بیغولها نعره برخاسته

ز لشگرگه روس بانگ جرس

[...]

۶۷ بیت
نظامی
 

عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷

 

ای چراغ خلد ازین مشکوةمظلم کن کنار

تو شوی نور علی نور که لم تمسسه نار

نیل برکش چشم بد را و سوی روحانیان

پای کوبان دسته گل بر برین نیلی حصار

قدسیان دربند آن تا کی برآیی زین نهاد

[...]

۶۷ بیت
عطار
 

عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹

 

دلا گذر کن ازین خاکدان مردم خوار

که دیو هست درو بس عزیز و مردم خوار

همان به است که شیران ز بیشه برنایند

که گربگان تنک‌روی می‌کنند شکار

همان به است که بازانش پر شکسته بوند

[...]

۶۷ بیت
عطار
 

عطار » سی فصل » بخش ۴

 

چه شد منصور مأمور شریعت

بمعنی دید اسرار حقیقت

مرید جعفر صادق به جان بود

ثنای حضرتش ورد زبان بود

سجود درگه آن شاه کردی

[...]

۶۷ بیت
عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲ - در نعت حضرت سید المرسلین(ص)

 

درود از حضرتش بر جان آن کس

که نامد در جهان مانند او کس

ملایک تا بشر جمله طفیلش

نبوده با کسی پیوند و میلش

مهین و برترین آفرینش

[...]

۶۷ بیت
عطار
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۵۵