گنجور

 
۱
۲
۳
۱۵
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۲

 

برآمد برین نیز یک چندگاه

شبستان ایرج نگه کرد شاه

یکی خوب و چهره پرستنده دید

کجا نام او بود ماه‌آفرید

که ایرج برو مهر بسیار داشت

[...]

۴۰ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۲

 

چنان شد ز گفتار او پهلوان

که گفتی برافشاند خواهد روان

گله هرچ بودش به زابلستان

بیاورد لختی به کابلستان

همه پیش رستم همی راندند

[...]

۴۰ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱

 

کنون ای خردمند روشن‌روان

بجز نام یزدان مگردان زبان

که اویست بر نیک و بد رهنمای

وزویست گردون گردان بجای

همی بگذرد بر تو ایام تو

[...]

۴۰ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۱

 

شب آمد یکی آتشی برفروخت

که تفش همی آسمان را بسوخت

چو از دیده‌گه دیده‌بان بنگرید

به شب آتش و روز پردود دید

ز جایی که بد شادمان بازگشت

[...]

۴۰ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۶

 

بدو گفت رستم که آرام گیر

چه گویی سخنهای نادلپذیر

دلت بیش کژی بپالد همی

روانت ز دیوان ببالد همی

تو آن گوی کز پادشاهان سزاست

[...]

۴۰ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۴

 

گرامی پشوتن که دستور بود

ز کشتن دلش سخت رنجور بود

به پیش جهاندار بر پای خاست

چنین گفت کای خسرو داد و راست

اگر کینه بودت به دل خواستی

[...]

۴۰ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۴۴

 

چو آگاه شد لشکر از درد شاه

جهان گشت بر نامداران سیاه

به تخت بزرگی نهادند روی

جهان شد سراسر پر از گفت‌وگوی

سکندر چو از لشکر آگاه شد

[...]

۴۰ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۶

 

یکی کاخ بود اردوان را بلند

به کاخ اندرون بنده‌ای ارجمند

که گلنار بد نام آن ماه‌روی

نگاری پر از گوهر و رنگ و بوی

بر اردوان همچو دستور بود

[...]

۴۰ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزه‌گر » بخش ۹

 

بدو گفت موبد که ای شهریار

بگشتی تو از راه پروردگار

تو گفتی که بگریزم از چنگ مرگ

چو باد خزان آمد از شاخ برگ

ترا چاره اینست کز راه شهد

[...]

۴۰ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزه‌گر » بخش ۱۳

 

خود و شاه بهرام با رای‌زن

نشستند و گفتند بی‌انجمن

سخنشان بران راست شد کز یمن

به ایران خرامند با انجمن

گزین کرد از تازیان سی هزار

[...]

۴۰ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۳

 

چو شد کار توران زمین ساخته

دل شاه ز اندیشه پرداخته

بفرمود تا پیش او شد دبیر

قلم خواست با مشک و چینی حریر

به نرسی یکی نامه فرمود شاه

[...]

۴۰ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۴

 

چو آن نامه نزدیک خسرو رسید

زپیوستن آگاهی نو رسید

به ایرانیان گفت کامروز مهر

دگرگونه گردد همی برسپهر

زقیصر یک نامه آمد بلند

[...]

۴۰ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر شیروی » بخش ۲

 

پس آگاهی آمد به نزد گراز

که زو بود خسرو به گرم و گداز

فرستاد گوینده‌ای را ز روم

که در خاک شد تاج شیروی شوم

که جانش به دوزخ گرفتار باد

[...]

۴۰ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۳۷

 

فرستاده آمد به نزدیک شاه

خردمند مردی ز توران سپاه

که ما شاه را بنده و چاکریم

زمین جز به فرمان او نسپریم

کس از خواست یزدان نیابد رها

[...]

۴۰ بیت
فردوسی
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - ایضاً در مدح سلطان فرماید

 

چنین نماید شمشیر خسروان آثار

چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار

به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان

که راستگوی‌تر از نامه تیغ او بسیار

چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد

[...]

۴۰ بیت
عنصری
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - در مدح ابو جعفر محمد بن ابی الفضل

 

هزار گونه زره بست زلف آن دلبر

ز مشک حلقه شده بر شکست یکدیگر

چنانکه باد هر آنگه که بر وزید بر وی

گره گشای شد و مشکسای و حلقه شمر

اگر بتابد پر پرنیان و زر گردد

[...]

۴۰ بیت
عنصری
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۷۱

 

شکفته شد گل از باد خزانی

تو در باد خزانی بی زیانی

همه شمشاد و نرگس گشتی ای دل

چه چیزی مردمی یا بوستانی

ز بوی موی پیچان سنبلی تو

[...]

۴۰ بیت
عنصری
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۰ - شدن لشکر بنی شیبه به حی بنی ضبه

 

همی گفت چونین و چون تفته برق

همی راند و در خون دل گشته غرق

چو یک نیمه از راه بگذاشتند

دلیران همه نعره برداشتند

ربیع ابن عدنان شد آگه ز کار

[...]

۴۰ بیت
عیوقی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در مدح یمین الدوله سلطان محمود بن ناصر الدین سبکتگین غزنوی

 

بر آمد پیلگون ابری ز روی نیلگون دریا

چو رای عاشقان گردان چو طبع بیدلان شیدا

چو گردان گشته سیلابی میان آب آسوده

چو گردان گردباد تندگردی تیره اندروا

ببارید و ز هم بگسست و گردان گشت بر گردون

[...]

۴۰ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در تهنیت ولادت پسری از امیر ابویعقوب یوسف برادرسلطان محمود

 

سپیده دم که هوا بر درید پرده شب

بر آمد از سر که روز با ردای قصب

سپید روز سپه روی داده بود به چین

شب سیاه سپه روی داده سوی حلب

چنان سیاه وشی اندکی سپید بروی

[...]

۴۰ بیت
فرخی سیستانی
 
 
۱
۲
۳
۱۵
 
تعداد کل نتایج: ۲۹۶