فرستاده آمد به نزدیک شاه
خردمند مردی ز توران سپاه
که ما شاه را بنده و چاکریم
زمین جز به فرمان او نسپریم
کس از خواست یزدان نیابد رها
اگر چه شود در دم اژدها
جهاندار داند که ما خود کییم
میان تنگ بسته ز بهر چییم
نبدمان به کار سیاوش گناه
ببرد اهرمن شاه را دل ز راه
که توران ز ایران همه پر غم است
زن و کودک خرد در ماتم است
نه بر آرزو کینه خواه آمدیم
ز بهر بر و بوم و گاه آمدیم
از این جنگ ما را بد آمد به سر
پسر بی پدر شد پدر بی پسر
به جان گر دهد شاهمان زینهار
ببندیم پیشش میان بندهوار
بدین لشکر اندر بسی مهتر است
کجا بندگی شاه را در خور است
گنهکار اوییم و او پادشاست
از او هرچ آید به ما بر رواست
سران سر به سر نزد شاه آوریم
بسی پوزش اندر گناه آوریم
گر از ما به دلش اندرون کین بود
بریدن سر دشمن آیین بود
ور ایدونک بخشایش آرد رواست
همان کرد باید که او را هواست
چو بشنید گفتار ایشان به درد
ببخشودشان شاه آزاد مرد
بفرمود تا پیش او آمدند
بر آن آرزو چارهجو آمدند
همه بر نهادند سر بر زمین
پر از خون دل و دیده پر آب کین
سپهبد سوی آسمان کرد سر
که ای دادگر داور چارهگر
همان لشکرست این که سر پر ز کین
همی خاک جستند ز ایران زمین
چنین کردشان ایزد دادگر
نه رای و نه دانش نه پای و نه پر
بدو دست یازم که او یار بس
ز گیتی نخواهیم فریادرس
بدین داستان زد یکی نیک رای
که از کین به زین اندر آورد پای
که این باره رخشنده تخت من است
کنون کار بیدار بخت من است
بدین کینه گر تخت و تاج آوریم
و گر رسم تابوت ساج آوریم
وگرنه به چنگ پلنگ اندرم
خور کرگسان است مغز سرم
کنون بر شما گشت کردار بد
شناسد هر آن کس که دارد خرد
نیم من به خون شما شسته چنگ
که گیرم چنین کار دشوار تنگ
همه یکسره در پناه منید
و گر چند بدخواه گاه منید
هر آن کس که خواهد نباشد رواست
بدین گفته افزایش آمد نه کاست
هر آن کس که خواهد سوی شاه خویش
گذارد نگیرم بر او راه پیش
ز کمی و بیشی و از رنج و آز
به نیروی یزدان شدم بی نیاز
چو ترکان شنیدند گفتار شاه
ز سر بر گرفتند یکسر کلاه
به پیروزی شاه خستو شدند
پلنگان جنگی چو آهو شدند
بفرمود شاه جهان تا سلیح
بیارند تیغ و سنان و رمیح
ز برگستوان و ز رومی کلاه
یکی توده کردند نزدیک شاه
به گرد اندرش سرخ و زرد و بنفش
زدند آن سرافراز ترکان درفش
بخوردند سوگندهای گران
که تا زندهایم از کران تا کران
همه شاه را چاکر و بندهایم
همه دل به مهر وی آگندهایم
چو این کرده بودند بیدار شاه
ببخشید یکسر همه بر سپاه
ز همشان پس آنگه پراگنده کرد
همه بومش از مردم آگنده کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: فرستادهای از سپاه توران به نزد شاه ایران آمد و اعلام کرد که آنها بنده و چاکر شاه هستند و نمیخواهند زمین را جز به فرمان او بپذیرند. آنها اظهار کردند که از جنگ خسته شدهاند و خواهان صلح هستند چرا که جنگ باعث غم و ماتم در خانوادهها شده است. آنها به شاه قسم یاد کردند که هیچ کینهای از او ندارند و فقط برای کشور و سرزمین خود آمدهاند.
شاه پس از شنیدن سخنان آنان، رحمت و بخشش خود را به آنها اعلام کرد و دستور داد تا به نزد او بیایند. همچنین با افتخار سپاه خود را جمع کرد و سوگندهایی برای وفاداری به شاه و کشورشان گرفتند. پس از این اتحاد، شاه به آنان عفو داد و مجدداً به سپاه توران اجازه داد به خانههای خود بروند. او همچنین بر عظمت و قدرت خود تأکید کرد و همه را به خدمت و وفاداری دعوت کرد.
هوش مصنوعی: فرستادهای به نزد شاه دانا آمد که مردی از سرزمین توران و از سپاه او بود.
هوش مصنوعی: ما به شاه خدمتگزار و وابستهایم و زمین را جز به دستور او به کسی نمیسپاریم.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند از اراده خداوند رهایی یابد، حتی اگر در لحظهای سخت و خطرناک مانند برخورد با اژدها قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: حاکم عالم میداند که ما در موقعیت خاصی هستیم و میدانیم که چرا در این وضعیت به سر میبریم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که اگر عدهای به کار نیک سیاوش توجه نکنند و گناهی مرتکب شوند، در نتیجه، دل اهرمن (نماد شر) بر شاه (نماد خیر) منحرف میشود. در واقع، این جمله نشاندهنده تأثیر منفی اعمال نادرست بر روی افراد با روحیه خوب است.
هوش مصنوعی: توران به دلیل جنگ و مشکلات، پر از غم و اندوه است و زنان و کودکان آن در حال عزاداری و سوگواری به سر میبرند.
هوش مصنوعی: ما به این دنیا نیامدهایم تا با آرزوهایمان دشمنی کنیم، بلکه برای حفظ سرزمین و مکان خود به دنیا آمدهایم.
هوش مصنوعی: از این جنگ برای ما مشکلات زیادی به وجود آمد؛ به گونهای که پسر یتیم شد و پدر نیز بدون پسر ماند.
هوش مصنوعی: اگر جان ما را شاه به خطر بیندازد، باید مراقب باشیم و در برابر او با فروتنی رفتار کنیم.
هوش مصنوعی: در این نیرو، افرادی با تجربه و برجسته حضور دارند که شایستهی خدمت به شاه و نگهداری از مقام او هستند.
هوش مصنوعی: ما گناهکار هستیم و او پادشاه است. هر چه از جانب او به ما برسد، برای ما مجاز است.
هوش مصنوعی: ما همه سران قوم را به حضور شاه میآوریم و از او به خاطر خطاهایمان عذرخواهی میکنیم.
هوش مصنوعی: اگر در دل ما کینهای از او باشد، قطع رابطه با دشمن نشانهی اصول و پایههای ماست.
هوش مصنوعی: اگر بخواهد که ببخشد، این کار صحیح است و باید آنچه را که او میخواهد انجام دهد.
هوش مصنوعی: وقتی شاه آزاد مرد سخنان آنها را شنید، ناراحتیاش را کنار گذاشت و به آنها بخشش کرد.
هوش مصنوعی: فرمان داد تا به حضور او بیایند، و آنها با آرزو و در جستجوی چارهای آمدند.
هوش مصنوعی: همه افرادی که در آنجا هستند، سرشان را بر زمین گذاشتهاند و زمین پر از خون دل آنهاست، در حالی که چشمانشان از اشک و کینه پر شده است.
هوش مصنوعی: سپهبد سر خود را به سمت آسمان بلند کرد و گفت: ای دادگر و قاضی، تویی که میتوانی چارهای برای ما پیدا کنی.
هوش مصنوعی: این افراد که با خشم و کینه به پا خواستهاند، همان نیروهایی هستند که از سرزمین ایران بیرون میزنند و به خاک تعرض میکنند.
هوش مصنوعی: خدای دادگر این قوم را به گونهای آفرید که نه تنها به عقل و دانش و تواناییهای جسمی خود تکیه نمیکنند، بلکه به سرنوشت و تقدیر خود وابستهاند.
هوش مصنوعی: فریب هیچ کس را نخور، زیرا او یاری از دنیا نمیخواهد و کسی نیست که به کمک آمده باشد.
هوش مصنوعی: در این داستان، فردی با تفکری نیکو تصمیم میگیرد که به خاطر انتقام و کینهجویی از راهی که به زین منتهی میشود، پا به میدان بگذارد.
هوش مصنوعی: این روزها وضعیت من به خوبی روشن است و اکنون وقت آن رسیده که بخت و سرنوشت خود را به درستی مدیریت کنم.
هوش مصنوعی: با این کینه و دشمنی، اگر سلطنت و قدرت را به دست آوریم، یا اگر بر نشانه مرگ و وداع بیفتیم، باز هم به همین شکل رفتار خواهیم کرد.
هوش مصنوعی: اگر مراقب نباشم، ممکن است به دست پلنگ دچا شوم و در این میان تنها کرگدنها در مغز من باقی بمانند.
هوش مصنوعی: اکنون هر کسی که دارای خرد و عقل است، میتواند رفتارهای ناپسند و زشت را بشناسد.
هوش مصنوعی: نیمهای از وجودم با خون شما شسته شده است، پس چگونه میتوانم چنین کار سخت و دشواری را انجام دهم؟
هوش مصنوعی: همه شما زیر سایه و حمایت من هستید، هرچند ممکن است گهگاهی نسبت به من ناپسند باشید.
هوش مصنوعی: هر کسی که بخواهد چیزهایی را از دست بدهد، حرفهای او بیفایده است؛ زیرا در این مورد برای او چیزی به دست نمیآید و فقط ضرر میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که بخواهد به سمت پادشاه خود برود، من مانع او نمیشوم و راه را بر او نمیبندم.
هوش مصنوعی: از کم و زیاد و همچنین از درد و آزار freed شدہ و به نیروی خداوند ایمانی پیدا کردم.
هوش مصنوعی: وقتی ترکها سخنان شاه را شنیدند، به احترام او کلاهِ خود را بالا کردند.
هوش مصنوعی: با پیروزی شاه، شیران جنگی مانند آهوها نرم و آرام شدند.
هوش مصنوعی: شاه جهان فرمان داد تا سلاحهای جنگی شامل شمشیر، نیزه و تیرکمان آورده شود.
هوش مصنوعی: از برگهای درختان و کلاه رومیها، تودهای درست کردند و آن را نزدیک شاه قرار دادند.
هوش مصنوعی: در اطراف او رنگهای سرخ، زرد و بنفش به اهتزاز درآمدند، افرادی با سرود و افتخار از ترکها در حال نمایش پرچم هستند.
هوش مصنوعی: قسمهای جدی و سختی را خوردند که تا زمانی که زندههستیم، از هر گوشه و کنار، با هم خواهیم بود.
هوش مصنوعی: همه ما خدمتگزاران و زیر دستان شاه هستیم و همه دلهایی پر از عشق و محبت نسبت به او داریم.
هوش مصنوعی: وقتی شاه بیدار شد و دید که این کارها انجام شده است، به طور کامل بر سپاه بخشود.
هوش مصنوعی: سپس او به همه جا پراکنده شد و سرزمینش را از انسانها پر کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.