گنجور

 
۱
۲
۳
۱۴
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۸

 

منوچهر را سال شد بر دو شست

ز گیتی همی بار رفتن ببست

ستاره‌شناسان برِ او شدند

همی ز آسمان داستانها زدند

ندیدند روزش کشیدن دراز

[...]

۳۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۶

 

یکی راه پیش آمدش ناگزیر

همی‌رفت بایست بر خیره خیر

پی اسپ و گویا زبان سوار

ز گرما و از تشنگی شد ز کار

پیاده شد از اسپ و ژوپین به دست

[...]

۳۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۵

 

دگر روز لشکر بیاراستند

درفش از دو رویه بپیراستند

به هاماوران بود صد ژنده پیل

یکی لشکری ساخته بر دو میل

از آوای گردان بتوفید کوه

[...]

۳۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۱

 

شبی چون شبه روی شسته به قیر

نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر

دگرگونه آرایشی کرد ماه

بسیچ گذر کرد بر پیشگاه

شده تیره اندر سرای درنگ

[...]

۳۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۶

 

پر اندیشه بنشست لهراسپ دیر

بفرمود تا پیش او شد زریر

بدو گفت کاین جز برادرت نیست

بدین چاره بشتاب وایدر مه‌ایست

درنگ آوری کار گردد تباه

[...]

۳۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۳ - سخن دقیقی

 

بدان روزگار اندر اسفندیار

به دشت اندرون بد ز بهر شکار

ازان دشت آواز کردش کسی

که جاماسپ را کرد خسرو گسی

چو آن بانگ بشنید آمد شگفت

[...]

۳۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۵

 

کتایون چو بشنید شد پر ز خشم

به پیش پسر شد پر از آب چشم

چنین گفت با فرخ اسفندیار

که ای از کیان جهان یادگار

ز بهمن شنیدم که از گلستان

[...]

۳۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۸

 

چو آن پاسخ نامه دارا بخواند

ز کار جهان در شگفتی بماند

سرانجام گفت این ز کشتن بتر

که من پیش رومی ببندم کمر

ستودان مرا بهتر آید ز ننگ

[...]

۳۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۴۰

 

بدان جایگه شاه ماهی بماند

پس‌انگه بجنبید و لشکر براند

ازان سبز دریا چو گشتند باز

بیابان گرفتند و راه دراز

چو منزل به منزل به حلوان رسید

[...]

۳۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۵

 

چنین تا به بیژن رسید آگهی

که ماهوی بگرفت تخت مهی

بهر سو فرستاد مهر و نگین

همی رام گردد برو بر زمین

کنون سوی جیحون نهادست روی

[...]

۳۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۸

 

وزان پس چنین گفت با سرکشان

که ای نامداران گردنکشان

یکی نامور خواهم و نامجوی

کز ایدر نهد سوی آن ترک روی

سرش را ببرد بخنجر ز تن

[...]

۳۷ بیت
فردوسی
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - در مدح ابوالمظفر نصر بن ناصرالدین

 

نوروز فراز آمد و عیدش باثر بر

نز یکدیگر و هر دو زده یک بدگر بر

نوروز جهان پرور مانده ز دهاقین

دهقان جهان دیده ش پرورده ببر بر

آن زیور شاهانه که خورشید برو بست

[...]

۳۷ بیت
عنصری
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۵۸ - در مدح سلطان محمود غزنوی

 

گفتم نشان ده از دهن ای ترک دلستان

گفتا ز نیست ، نیست نشان اندرین جهان

گفتم که ساعتی ببر من فرونشین

گفتا که باد سرد زمانی فرو نشان

گفتم که باد سرد زیان داردت همی

[...]

۳۷ بیت
عنصری
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۶۵ - در مدح سلطان محمود غزنوی

 

شه مشرق و شاه زابلستانی

خداوند اقران و صاحبقرانی

بدولت یمینی بملت امینی

مر این هر دو را اصل یمن و امانی

تو محمود نامی و محمود کاری

[...]

۳۷ بیت
عنصری
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - در مدح خواجه ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی وزیر

 

ای شکسته زلف یار از بسکه تو دستان کنی

دست دست تست اگر با ساحران پیمان کنی

گاه بر ماه دو هفته گرد مشک آری پدید

گاه مر خورشید را در غالیه پنهان کنی

گاه بی جوش از بر گلبرگ بر جوشی همی

[...]

۳۷ بیت
عنصری
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۱ - مردن ورقه و خبریافتن گلشاه

 

بگفت این و بگسستش از تن نفس

تو گفتی همان یک نفس بود و بس

غلامش ببارید از دیده خون

بگفتا چه تدبیر دارم کنون!

که یاری کند مر مرا اندرین

[...]

۳۷ بیت
عیوقی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - در مدح امیر ابویعقوب عضدالدوله یوسف بن ناصرالدین

 

گر چون تو بترکستان ای ترک نگاریست

هر روز بترکستان عیدی و بهاریست

ور چون تو بچین کرده ز نقاشان نقشیست

نقاش بلا نقش کن و فتنه نگاریست

آن تنگ دهان تو ز بیجاده نگینیست

[...]

۳۷ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در ذکر مراجعت سلطان محمود از فتح سومنات گوید

 

یمین دولت شاه زمانه با دل شاد

بفال نیک کنون سوی خانه روی نهاد

بتان شکسته و بتخانه ها فکنده ز پای

حصارهای قوی بر گشاده لاد از لاد

هزار بتکده کنده قوی تر از هرمان

[...]

۳۷ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - در مدح شمس الکفاة خواجه ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی

 

یکروز مانده باز زماه بزرگوار

آیین مهر گان نتوان کرد خواستار

آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش

با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار

ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود

[...]

۳۷ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۹ - در مدح خواجه حسین بن علی گوید

 

دلم همی نشود بر فراق یار صبور

همی بخواهد پرسیدن و سلام از دور

اگر فراق بخواهد دل من از پس وصل

ملامتش نکنم بلکه دارمش معذور

ز کام و آرزو‌ی خویش گم شده‌ست دلم

[...]

۳۷ بیت
فرخی سیستانی
 
 
۱
۲
۳
۱۴
 
تعداد کل نتایج: ۲۷۳