گنجور

 
۱
۲
۳
۱۶
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۳

 

فرستادهٔ شاه را پیش خواند

فراوان سخن را به خوبی براند

که من شهریار ترا کهترم

به هرچ او بفرمود فرمانبرم

بگویش که گرچه تو هستی بلند

[...]

۳۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۱

 

چو بهمن به تخت نیا بر نشست

کمر با میان بست و بگشاد دست

سپه را درم داد و دینار داد

همان کشور و مرز بسیار داد

یکی انجمن ساخت از بخردان

[...]

۳۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۶

 

وزان جایگه بازگشتند شاد

پسندیده داراب با رشنواد

به منزل بران طاق ویران رسید

که داراب را اندرو خفته دید

زن گازر و شوی و گوهر بهم

[...]

۳۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۹

 

چو لشکر شد از خواسته بی‌نیاز

برو ناگذشته زمانی دراز

به شبگیر برخاست آوای کوس

هوا شد به کردار چشم خروس

ز بس نیزه و پرنیانی درفش

[...]

۳۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۱۳

 

سپاهی ز اصطخر بی‌مر ببرد

بشد ساخته تا کند رزم کرد

به نیکی ز یزدان همی جست مزد

که ریزد بر آن بوم و بر خون دزد

چو شاه اردشیر اندرآمد به تنگ

[...]

۳۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۱۰

 

چو از روم وز چین وز ترک و هند

جهان شد مر او را چو رومی پرند

ز هر مرز پیوسته شد باژ و ساو

کسی را نبد با جهاندار تاو

همه مهتران را ز ایران بخواند

[...]

۳۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۹

 

چو پالیزبان گفت و موبد شنید

به روشن روان مرد دانا بدید

که آن شیردل مرد جز شاه نیست

همان چهر او جز در گاه نیست

فرستاده‌ای جست روشن‌روان

[...]

۳۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱۰

 

بسی برنیامد برین روزگار

که شد مردم لشکری شش هزار

فرستاد شاپور کارآگهان

سوی طیسفون کاردیده مهان

بدان تا ز قیصر دهند آگهی

[...]

۳۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱۵

 

ز شاهیش بگذشت پنجاه سال

که اندر زمانه نبودش همال

بیامد یکی مرد گویا ز چین

که چون او مصور نبیند زمین

بدان چربه دستی رسیده به کام

[...]

۳۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزه‌گر » بخش ۱۱

 

پس آگاهی آمد به بهرام گور

که از چرخ شد تخت را آب شور

پدرت آن سرافراز شاهان بمرد

به مرد و همه نام شاهی ببرد

یکی مرد بر گاه بنشاندند

[...]

۳۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۸

 

برین‌گونه بگذشت سالی تمام

همی داشتی هرکسی می حرام

همان شه چو مجلس بیاراستی

همان نامهٔ باستان خواستی

چنین بود تا کودکی کفشگر

[...]

۳۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۵

 

یکی کرگ بود اندران شهر شاه

ز بالای او بسته بر باد راه

ازان بیشه بگریختی شیر نر

هم از آسمان کرگس تیرپر

یکایک همه هند زو پر خروش

[...]

۳۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲

 

چو خورشید بنمود بالای خویش

نشست از بر تند بالای خویش

بزیر اندر آورد برج بره

چنین تا زمین زرد شد یکسره

تبیره برآمد ز درگاه طوس

[...]

۳۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۱۲

 

برفتند با رستم آن هفت گرد

بنه اشکش تیزهش را سپرد

عنانها فگندند بر پیش زین

کشیدند یکسر همه تیغ کین

بشد تا بدرگاه افراسیاب

[...]

۳۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۴۷

 

چو لهراسب آگه شد از کار شاه

ز لشکر که بودند با او به راه

نشست از بر تخت با تاج زر

برفتند گردان زرین کمر

به آواز گفت ای سران سپاه

[...]

۳۵ بیت
فردوسی
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در مدح امیر نصر بن سبکتگین

 

رامش افزای باد و نیک اختر

بر ملک اورمزد شهریور

نامور میر نصر ناصر دین

بوالمظفر که عزم اوست ظفر

رؤیت و خلق اوست جان و خرد

[...]

۳۵ بیت
عنصری
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۷۰ - در مدح سلطان محمود غزنوی

 

ایا شکسته سر زلف ترک کاشغری

شکنج تو علم پرنیان شوشتری

بزیر دامنت اندر بنفشه بینم و تو

بنفشه را سپری یا بنفشه را سپری

چنان مسیر اگر پیش او سپر شده ای

[...]

۳۵ بیت
عنصری
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در مدح امیر ابواحمد محمد بن محمود بن ناصرالدین سبکتگین

 

تا ببردی از دل و از چشم من آرام و خواب

گه ز دل در آتش تیزم گه از چشم اندر آب

عشق تو باچار چیزم یار دارد هشت چیز

مرمرا هر ساعتی زین غم جگر گردد کباب

با رخم زر و زریر و با دلم گرم و زحیر

[...]

۳۵ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در دعای به سلطان محمود غزنوی گوید

 

چندانکه جهانست ملک شاه جهان باد

با دولت پاینده و با بخت جوان باد

تا بود ملک شهر ده و شهرستان بود

همواره چنان شهر ده و شهرستان باد

چونانکه ازو عالمی از بد به امانند

[...]

۳۵ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - در ذکر شکار جرگه سلطان محمود پس از بازگشت از جنگ

 

ای ز کار آمده و روی نهاده به شکار

تیغ و تیر تو همی سیر نگردند ز کار

گاه تیغ تو بر آرد ز سر دشمن گرد

گاه تیر تو بر آرد ز بر شیر دمار

هیبت تیغ تو و تیر تو دارد شب و روز

[...]

۳۵ بیت
فرخی سیستانی
 
 
۱
۲
۳
۱۶
 
تعداد کل نتایج: ۳۱۱