گنجور

 
۱
۲
۳
۱۷
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۵ - عصا بیار که وقت عصا و انبان بود

 

مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود

نبود دندان، لا بل چراغ تابان بود

سپید سیم زده بود و در و مرجان بود

ستارهٔ سحری بود و قطره باران بود

یکی نماند کنون زآن همه، بسود و بریخت

[...]

۳۴ بیت
رودکی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۶ - شانزده‌سالگی فریدون و آگاهی او از گذشته و سرنوشت پدرش

 

چو بگذشت از آن بر فریدون دو هشت

ز البرز کوه اندر آمد به دشت

بر مادر آمد پژوهید و گفت

که بگشای بر من نهان از نهفت

بگو مر مرا تا که بودم پدر؟

[...]

۳۴ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۴ - سخن دقیقی

 

چو چندی برآمد برین روزگار

خجسته ببود اختر شهریار

به شاه کیان گفت زردشت پیر

که در دین ما این نباشد هژیر

که تو باژ بدهی به سالار چین

[...]

۳۴ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۹ - سخن دقیقی

 

چو ترکان بدیدند کارجاسپ رفت

همی آید از هر سوی تیغ تفت

همه سرکشانشان پیاده شدند

به پیش گو اسفندیار آمدند

کمانچای چاچی بینداختند

[...]

۳۴ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۴۱

 

سکندر سپه را به بابل کشید

ز گرد سپه شد هوا ناپدید

همی راند یک ماه خود با سپاه

ندیدند زیشان کس آرامگاه

بدین‌گونه تا سوی کوهی رسید

[...]

۳۴ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور سوم » پادشاهی شاپور سوم

 

چو شاپور بنشست بر جای عم

از ایران بسی شاد و بهری دژم

چنین گفت کای نامور بخردان

جهاندیده و رای‌زن موبدان

بدانید کان کس که گوید دروغ

[...]

۳۴ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزه‌گر » بخش ۴

 

جز از گوی و میدان نبودیش کار

گهی زخم چوگان و گاهی شکار

چنان بد که یک روز بی‌انجمن

به نخچیرگه رفت با چنگ زن

کجا نام آن رومی آزاده بود

[...]

۳۴ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۸

 

ازان پس فزون شد بزرگی شاه

که خورشید شد آن کجا بود ماه

همه روز با دخت قیصر بدی

همو بر شبستانش مهتر بدی

ز مریم همی‌بود شیرین بدرد

[...]

۳۴ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۱

 

فریبرز بنهاد بر سر کلاه

که هم پهلوان بود و هم پور شاه

ازان پس بفرمود رهام را

که پیدا کند با گهر نام را

بدو گفت رو پیش پیران خرام

[...]

۳۴ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۶

 

بفرمود تا قارن نیک‌خواه

شود باز و پاسخ گزارد ز شاه

که این کار ما دیر و دشوار گشت

سخنها ز اندازه اندر گذشت

هنر یافته مرد سنگی به جنگ

[...]

۳۴ بیت
فردوسی
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۵۰

 

همیشه سر زلف آن سیمتن

گره بر گره یا شکن بر شکن

بپیچد همی چون من از عشق او

گره بر بنفشه شکن بر سمن

بشب ماند آن زلف و هرگز که دید

[...]

۳۴ بیت
عنصری
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح میر ابوالفتح فرزند سید الوزراء احمد بن حسن میمندی

 

من ندانم که عاشقی چه بلاست

هر بلایی که هست عاشق راست

زرد و خمیده گشتم از غم عشق

دو رخ لعل فام و قامت راست

کاشکی دل نبودیم که مرا

[...]

۳۴ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۹ - تجدید مطلع

 

ای دریغا دل من کان صنم سیمین بر

دل من برد و مرا از دل او نیست خبر

او دلی داشت گرامی و دلی دیگر یافت

کاشکی من دلکی یافتمی نیز دگر

دلفروشان خراسان را بازار کجاست

[...]

۳۴ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - در مدح امیر یوسف بن ناصر الدین گوید

 

کاشکی کردمی از عشق حذر

یا کنون دارمی از دوست خبر

ای دریغا که من از دست شدم

نوز ناخورده تمام از دل بر

چون توان بود برین درد صبور

[...]

۳۴ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - در مدح امیر یوسف سپاهسالار

 

ای پسر! جنگ بنه، بوسه بیار

این همه جنگ و درشتی به چه کار

جنگ یکسو نه و دلشاد بزی

خویشتن را و مرا رنجه مدار

هر دو روزی سخنی پیش مگیر

[...]

۳۴ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - در مدح خواجه ابوبکر عبدالله بن یوسف حصیری ندیم سلطان محمود

 

ای بالب پر خنده و با شیرین گفتار

تا کی تو بخوش خواب و من از عشق تو بیدار

تو خفته و من گوش به پیغام تو داده

تو آن من و من بهوای تو گرفتار

آن منی و پیش منی گر که بخواهم

[...]

۳۴ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۸ - در مدح امیر ابو یعقوب یوسف بن ناصر الدین گوید

 

همی بنفشه دمد گرد روی آن سرهنگ

همی به آینه چینی اندر آید زنگ

از آن بنفشه که زیر دو زلف دوست دمید

بسی نماند که بر لاله جای گردد تنگ

اگر بنفشه فروشی همی بخواهم کرد

[...]

۳۴ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۵ - در مدح سلطان محمود غزنوی

 

جاودان شاد باد شاه جهان

دولت او قوی و بخت جوان

تندرستیش باد و روزبهی

کامکاری و قدرت و امکان

همچو دلها بدو فروخته باد

[...]

۳۴ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۶ - در مدح عضدالدوله یوسف بن ناصر الدین

 

جشن فریدون خجسته باد و همایون

بر عضد دولت آن بدیل فریدون

پشت سپه میر یوسف آنکه به رویش

روز بزرگان خجسته گشت و همایون

دیدن او بامداد خلق جهان را

[...]

۳۴ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۲ - در مدح خواجه ابوالحسن حجاج، علی بن فضل بن احمد گوید

 

بت من آن به دو رخ چون شکفته لاله ستان

چو دید روی مرا روی خویش کرد نهان

هر آینه که بهار اندرون شود به حجاب

در آن زمان که برون آید از حجاب خزان

چو روی خویش بپوشید روز من بشکست

[...]

۳۴ بیت
فرخی سیستانی
 
 
۱
۲
۳
۱۷
 
تعداد کل نتایج: ۳۳۰