گنجور

 
۱
۲
۳
۲۳
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اندر آفرینش عالم

 

از آغاز باید که دانی درست

سر مایهٔ گوهران از نخست

که یزدان ز ناچیز چیز آفرید

بدان تا توانایی آرد پدید

سرِ مایهٔ گوهران این چهار

[...]

۲۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۳

 

همی راند دستان گرفته شتاب

چو پرنده مرغ و چو کشتی برآب

کسی را نبد ز آمدنش آگهی

پذیره نرفتند با فرهی

خروشی برآمد ز پرده سرای

[...]

۲۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۱

 

به شاهی نشست از برش کیقباد

همان تاج گوهر به سر برنهاد

همه نامداران شدند انجمن

چو دستان و چون قارن رزم‌زن

چو کشواد و خراد و برزین گو

[...]

۲۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۱

 

دگر روز فرمود تا گیو و طوس

ببستند شبگیر بر پیل کوس

در گنج بگشاد و روزی بداد

سپه برنشاند و بنه برنهاد

سپردار و جوشنوران صد هزار

[...]

۲۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۴

 

چو خورشید شد بر سر کوه زرد

نماند آن زمان روزگار نبرد

شب آمد یکی پردهٔ آبنوس

بپوشید بر چهرهٔ سندروس

چو خورشید ازان کوشش آگاه شد

[...]

۲۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲ - سخن دقیقی

 

چو گشتاسپ را داد لهراسپ تخت

فرود آمد از تخت و بربست رخت

به بلخ گزین شد بران نوبهار

که یزدان پرستان بدان روزگار

مران جای را داشتندی چنان

[...]

۲۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۱

 

فرستاده برگشت زان مرز و بوم

بیامد به نزدیک پیران روم

چو آن موبدان پاسخ شهریار

بدیدند با رنج دیده سوار

از ایوان به نزدیک شاه آمدند

[...]

۲۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱

 

به شاهی برو آفرین خواندند

همه مهتران گوهر افشاندند

یکی موبدی بود شهرو به نام

خردمند و شایسته و شادکام

بیامد به کرسی زرین نشست

[...]

۲۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۵

 

ازان پس به هرسو یکی نامه کرد

به جایی که درویش بد جامه کرد

بپرسید هرجا که بی‌رنج کیست

به هرجای درویش و بی‌گنج کیست

ز کار جهان یکسر آگه کنید

[...]

۲۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱

 

چوگستهم وبندوی به آذرگشسپ

فگندند مردی سبک بر دو اسپ

که در شب به نزدیک خسرو شود

از ایران به آگاهی نو شود

فرستاده آمد بر شاه نو

[...]

۲۵ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۷

 

دوات و قلم خواست ناباک زن

ز هرگونه انداخت با رای زن

یکی نامه بنوشت نزدیک شاه

ز بدخواه وز مردم نیک خواه

سر نامه کرد آفرین از نخست

[...]

۲۵ بیت
فردوسی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۷ - نیز در مدح خواجه ابوعلی حسنک وزیر گوید

 

مهرگان امسال شغل روزه دارد پیش در

خواجه از آتش پرستی توبه داد او را مگر

خواجه سید وزیر شاه ایران بوعلی

قبله احرار و پشت لشکر و روی گهر

تیغ را میر جلیل و خامه را خواجه بزرگ

[...]

۲۵ بیت
فرخی سیستانی
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲

 

خواهی که نیاری به سوی خویش زیان را

از گفتن ناخوب نگه‌دار زبان را

گفتار زبان است ولیکن نه مرا نیز

تا سود به یک سو نهی از بهر زیان را

گفتار به عقل است، که را عقل ندادند؟

[...]

۲۵ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲

 

مر چرخ را ضرر نیست وز گردشش خبر نیست

عالم یکی درختی است‌که‌ش جز بشر ثمر نیست

حصنی قوی است کورا دیوار هست و در نیست

بازی است که‌ش تذروان جز جنس جانور نیست

چون گربه جز که فرزند چیزی دگرش خور نیست

[...]

۲۵ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۹

 

ای به خور مشغول دایم چون نبات

چیست نزد تو خبر زین دایرات؟

خود چنین بر شد بلند از ذات خویش

خیره خیر این نیلگون بی‌در کلات؟

یا کسی دیگر مر او را بر کشید

[...]

۲۵ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰

 

ای خوانده کتاب زند و پازند

زین خواندن زند تا کی و چند؟

دل پر ز فضول و زند برلب

زردشت چنین نبشت در زند؟

از فعل منافقی و بی‌باک

[...]

۲۵ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۶

 

کسی کز راز این دولاب پیروزه خبر دارد

به خواب و خور چو خر عمر عزیز خویش نگذارد

جز آن نادان که ننگ جهل زیر پی سپر کردش

کسی خود را به کام اژدهای مست نسپارد

خردمندا، چه مشغولی بدین انبار بی‌حاصل؟

[...]

۲۵ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۳

 

بدخو جهان تو را ندهد دسته

تا تو ز دست او نشوی رسته

بستهٔ هوا مباش اگر خواهی

تا دیو مر تو را نگرد بسته

دیو از تو دست خویش کجا شوید

[...]

۲۵ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۴

 

جهان بازی گری داند مکن با این جهان بازی

که در مانی به دام او اگرچه تیز پر بازی

برآوردم چو کاخی خوب و اکنون می‌فرود آرد

برآورده فرود آری نباشد کار جز بازی

چه باشد بازی آن باشد که ناید هیچ حاصل زو

[...]

۲۵ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۱

 

از آن پس کاین جهان را آزمودی گر خردمندی

در این پر گرد و ناخوش جای دل خیره چرا بندی؟

به بیماری از این جای سپنجی چون شوی بیرون

مخور تیمار چندینی نه بنیادش تو افگندی

یکی فرزند خواره پیسه گربه است، ای پسر، گیتی

[...]

۲۵ بیت
ناصرخسرو
 
 
۱
۲
۳
۲۳
 
تعداد کل نتایج: ۴۴۱