گنجور

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۱ - شعر گفتن ربیع ابن عدنان

 

همی گفت شاه سواران منم

سرور دل نامداران منم

گه جنگ ثعبان پر دل منم

گه صلح خورشید رخشان منم

گه بزم مهتاب مجلس منم

[...]

۱۳۶ بیت
عیوقی
 

حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » حکایت دوم

 

وقتی اندر سرا، و مَطبخِ جم

جنگ کردند دیک و کاسه به هم

کاسه زرّین و دیک سنگین بود

هر دو را طبع و دل پُر از کین بود

دیک با کاسه گفت هر فضلی

[...]

۱۳۶ بیت
حمیدالدین بلخی
 

عطار » اشترنامه » بخش ۶ - در علو مرتبه انسان

 

ای نموده جسم و جان از کاینات

هست در تاریکیت آب حیات

ای همه اسرار جانان کرده فاش

بیش ازین در صورت حسّی مباش

آنچه بخشیدم ترا آن قسم کن

[...]

۱۳۶ بیت
عطار
 

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۶ - آشنایی دادن شهرو میان رستم و برزوی

 

نگه کرد شهرو چو آن را بدید

خروشی چو شیر ژیان بر کشید

بیامد دوان تا به آوردگاه

چنین گفت با رستم کینه خواه

که ای نامور پهلوان جهان

[...]

۱۳۶ بیت
محمد کوسج
 

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۲۹ - گفتار در رزم برزو و دستان و رسیدن افراسیاب با لشکر در آن رزمگاه قسمت دوم

 

چو بشنید زو پیلسم این سخن

بپیچید از درد مرد کهن

نه بر کام ما بود امروز کار

ندانم چه دارد به دل روزگار

بگفت این و برگاشت از وی عنان

[...]

۱۳۶ بیت
محمد کوسج