گنجور

 
۱
۲
۳
۱۱۱
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۵

 

نهفته چو بیرون کشید از نهان

به سه بخش کرد آفریدون جهان

یکی روم و خاور دگر ترک و چین

سیم دشت گردان و ایران‌زمین

نخستین به سلم اندرون بنگرید

[...]

۱۳ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱ - به خواب دیدن فردوسی دقیقی را

 

چنان دید گوینده یک شب به خواب

که یک جام می داشتی چون گلاب

دقیقی ز جایی پدید آمدی

بران جام می داستانها زدی

به فردوسی آواز دادی که می

[...]

۱۳ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۱۳

 

الا ای خریدار مغز سخن

دلت برگسل زین سرای کهن

کجا چون من و چون تو بسیار دید

نخواهد همی با کسی آرمید

اگر شهریاری و گر پیشکار

[...]

۱۳ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۳

 

به هشتم بیامد به دشت شکار

خود و روزبه با سواری هزار

همه دشت یکسر پر از گور دید

ز قربان کمان کیان برکشید

دو زاغ کمان را به زه بر نهاد

[...]

۱۳ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۰

 

دبیر جهاندیده را پیش خواند

بران پیشگاه بزرگی نشاند

بفرمود تا نامه پاسخ نوشت

بیاراست چون مرغزار بهشت

ز بس بند و پیوند و نیکو سخن

[...]

۱۳ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۷

 

دبیر جهاندیده را پیش خواند

دل آگنده بودش همه برفشاند

جهاندار چون کرد آهنگ مرو

به ماهوی سوری کنارنگ مرو

یکی نامه بنوشت با درد و خشم

[...]

۱۳ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۲۴

 

چهارم فروهل بد و زنگله

دو جنگی به کردار شیر یله

به ایران نبرده به تیر و کمان

نبد چون فروهل دگر بدگمان

چو از دور ترک دژم را بدید

[...]

۱۳ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۲۷

 

برون تاخت هفتم ز گردان هجیر

یکی نامداری سواری هژیر

سپهرم ز خویشان افراسیاب

یکی نامور بود با جاه و آب

ابا پور گودرز رزم آزمود

[...]

۱۳ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۲۹

 

برون رفت گرگین نهم کینه‌خواه

ابا اندریمان ز توران سپاه

جهاندیده و کارکرده دو مرد

برفتند و جستند جای نبرد

به نیزه بگشتند و بشکست پست

[...]

۱۳ بیت
فردوسی
 

کسایی » دیوان اشعار » پنجاه سالگیِ شاعر

 

به سیصد و چهل و یک رسید نوبتِ سال

چهارشنبه و سه روز باقی از شوّال

بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم

سرود گویم و شادی کنم به نعمت و مال

ستوروار بدین‌سان گذاشتم همه عمر

[...]

۱۳ بیت
کسایی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۵ - نوحه کردن گلشاه

 

خبر یافت گلشاه کآن مستحل

جدا کردش از ورقهٔ برده دل

ز درد دل از وی برآمد خروش

بیفتاد بر خاک و زو رفت هوش

چو بازی هش آمد مه مشک سر

[...]

۱۳ بیت
عیوقی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - در تقاضا و مدح محمدبن محمودبن ناصر الدین گوید

 

ای همه ساله زخوی تو دل سلطان شاد

دل سلطان همه سال از خوی تو شادان باد

با علی خیزد هر کز تو بیاموزد علم

با عمر خیزد هر کز تو بیاموزد داد

زانکه استاد تو اندر همه کاری پدرست

[...]

۱۳ بیت
فرخی سیستانی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۷

 

یک نیمه عمر خویش ببیهودگی بباد

دادیم و ساعتی نشدیم از زمانه شاد

از گشت آسمانی و تقدیر ایزدی

برکس چنین نباشد و برکس چنین مباد

یا روزگار کینه کش از مرد دانشست

[...]

۱۳ بیت
ازرقی هروی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵ - در صفت آسمان گوید

 

چو دریاست این گنبد نیلگون

زمین چون جزیره میان اندرون

شب و روز بر وی چو دو موج بار

یکی موج از او زرد و دیگر چو قار

چو بر روی میدان پیروزه رنگ

[...]

۱۳ بیت
اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۳ - حدیث بهو که با مهراج عاصی شد و خبر یافتن ضحاک

 

از آن پس چو ضحاک شد باز جای

نشست و، نزد جز به آرام رای

شهی بود در هند مهراج نام

بزرگی به هرجای گسترده کام

بهو نام خویشی بدش در سپاه

[...]

۱۳ بیت
اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۹ - صفت جریزه دیو مردمان

 

رسیدند نزدیک کوهی بلند

که بود از بلندش بر مَه گزند

بسی کان گوهر بدان کوهسار

همان دیو مردم فزون از شمار

گروهی سیه چهر و بالا دراز

[...]

۱۳ بیت
اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۰ - صفت بت معلق در هوا

 

هم از ره دگر شهری آمد به پیش

درو نغز بتخانه ز اندازه بیش

یکی بتکده در میان ساخته

سر گنبدش بر مه افراخته

همه بوم و دیوار او ساده سنگ

[...]

۱۳ بیت
اسدی توسی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۸

 

یاد نیاری ز قندهار وز نو شاد

نیز نگوئی حدیث بصره و بغداد

نام ونشان بهشت کنک نجوئی

گر بنشینی میان لشگری آباد

هست درونش پر از نگار چو دیبا

[...]

۱۳ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۲

 

آواره شد از مسکن و مأوا صنم من

از طعنه بدگوی و ز بیغاره دشمن

هم بسته زبانم من و هم خسته روانم من

هم سوخته جانم من و هم سوخته خرمن

از فرقت آن عارض چون ماه ببستان

[...]

۱۳ بیت
قطران تبریزی
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۶ - در مدح خواجه ابوالعباس

 

بیار ساقی زرین نبید و سیمین کاس

به باده حرمت و قدر بهار را بشناس

نبید خور که به نوروز هر که می نخورد

نه از گروه کرامست و نز عداد اناس

نگاه کن که به نوروز چون شده‌ست جهان

[...]

۱۳ بیت
منوچهری
 
 
۱
۲
۳
۱۱۱
 
تعداد کل نتایج: ۲۲۰۳