گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۶ - پاسخ دادن بهو مهراج را

 

بهو گفت با بسته دشمن به پیش

سخن گفتن آسان بود کم و بیش

توان گفت بد با زبونان دلیر

زبان چیره گردد چو شد دست چیر

بنه نام دیوانه بر هوشیار

[...]

۱۰۴ بیت
اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۹ - جنگ نریمان با پسر فغفور چین

 

نریمان سپاه از ره آورد بود

همان گاه خواندش سپهدار زود

یل زاولی ده هزار از شمار

گزین کرد وز ایرانیان شش هزار

بدو داد و کارش همه کرد راست

[...]

۱۰۴ بیت
اسدی توسی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرل‌بک

 

سه طاعت واجب آمد بر خردمند

که آن هر سه به هم دارند پیوند

ازیشانست دل را شادکامی

وزیشانست جان را نیک‌نامی

دل از فرمان این هر سه مگردان

[...]

۱۰۴ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد

 

یکی شهزاده چون مه پارهٔ بود

که مهر از رشک او آوارهٔ بود

اگر خورشید روی او بدیدی

چو مصروع از مه نو می‌طپیدی

چو پیشانیش لوح سیم بودی

[...]

۱۰۴ بیت
عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون

 

مشو مغرور ملک و گنج و دینار

که دنیا یاد دارد چون تو بسیار

خدا را زان پَرست از جانِ پُر نور

که استحقاق دارد وز طمع دور

به هر کاری خدا را یاد می‌دار

[...]

۱۰۴ بیت
عطار
 

وحشی بافقی » ناظر و منظور » یاد نمودن ناظر از بزم آشنایی و ناله کردن از اندوه جدایی و شکایت بخت نامساعد بر زبان آوردن و حکایت طالع نامناسب بیان کردن

 

حدا گویندهٔ این طرفه محمل

چنین محمل کشد منزل به منزل

که ناظر بر سواد شهر می‌دید

ز درد ناامیدی می‌خروشید

به خود می‌گفت هر دم از سر درد

[...]

۱۰۴ بیت
وحشی بافقی
 

کلیم » دیوان اشعار » ترجیعات و ترکیبات » شمارهٔ ۲ - در رثاء حاج محمد جان قدسی و تاریخ فوت او

 

چون ننالم که خزان گشت گلستان سخن

رفت در موسم گل رونق بستان سخن

در بهاریکه شود نقش قدم چشم براه

رفت در خاک خرد چشمه حیوان سخن

طالب گوهر معنی بکجا روی نهد

[...]

۱۰۴ بیت
کلیم
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - در مرثیهٔ برادر خود میگوید

 

واحسرتا، که رونق این بوستان شکست

چون نشکند دلم؟! که دل دوستان شکست!

شمع طرب، بمحفل اهل زمانه مرد؛

جام نشاط، د رکف خلق جهان شکست

افگند رخنه یی فلک، اندر سواد خاک؛

[...]

۱۰۴ بیت
آذر بیگدلی
 

قاآنی » ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۶ - در ستایش پادشاه رضوان آرامگاه محمدشاه غازی طاب‌لله ثراه گوید

 

زاهدا چندی بیا با ما به‌ خلوت یار باش

صحبت احرار بشنو محرم اسرار باش

تا به کی زاری کنی تا صید بازاری کنی

ترک زاری کن وزین بازاریان بیزار باش

نه حدیث عاقلان بشنو نه پند ناقلان

[...]

۱۰۴ بیت
قاآنی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۲۹ - رای زدن مختار با یاران خویش

 

چو نامه به دست سپهبد رسید

ز غیرت، روان درتنش بردمید

بزد کوس و برشد به زین بی شکیب

ندانست در ره فراز از نشیب

سوی کوفه آمد دمان با سپاه

[...]

۱۰۴ بیت
الهامی کرمانشاهی