گنجور

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۶۱

 

گفتی که اگر میطلبی تدبیری

هرچت باید بخواه بیتأخیری

زلفت خواهم ازانکه در میباید

دیوانگی مرا چنان زنجیری

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۵) حکایت نوشروان عادل با پیر بازیار

 

فرس می‌راند نوشروان چو تیری

بره در چون کمانی دید پیری

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۵) حکایت پیرمرد هیزم فروش و سلطان محمود

 

وگر بند زمان بر پای گیری

زمانی باشی و بر جای میری

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۱) حکایت سلطان سنجر با عبّاسۀ طوسی

 

اگر در زهر و گر در نوش میری

تو هم بار خود اندر دوش گیری

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۷) حکایت پادشاه و انگشتری

 

نبودش در همه عالم نظیری

که بودش از همه عالم گزیری

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۱) حکایت پسر هارون الرشید

 

در آن کن جهد کز من پند گیری

میان ملک مرداری نمیری

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۱) حکایت پسر هارون الرشید

 

اگرملک همه عالم بگیری

همه بر تو نشنید چون بمیری

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۱۱) حکایت مسلمان شدن یهودی وحال او

 

که می‌کوبد در چون من اسیری

نشسته بر سر کهنه حصیری

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۳) حکایت مأمون خلیفه با غلام

 

مگر او در پذیرد این امیری

کند زین پس شما را دستگیری

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۵) حکایت جبریل با یوسف علیهما السلام

 

چو در غیری ندیدی هیچ خیری

چرا مشغول می‌گردی بغیری

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۳۰ - المقاله

 

تو طوطی قفس را تا نمیری

نخواهی رستن از بند اسیری

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید

 

زهی وقتی که در وقت اسیری

جهانی را بسر مویی بگیری

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل

 

نه شمسی باشد و نه زمهریری

نه مظلم بینی آنجا نه منیری

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۹ - الحکایه و التمثیل

 

تو شوم از بس که کردی سخره گیری

فرو ناید دو اشکم گر بمیری

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۱ - المقاله الحادی عشر

 

گر اینجا از وجود خود بمیری

هم اینجا حلقه آن در بگیری

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

مکن با سرّ این معنی دلیر‌ی

که چون مور‌ی شوی گر نره‌شیر‌ی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

تو این دم در دهان شیر اسیر‌ی

چه دانی زانک این دم شیر‌گیر‌ی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

به موری در کف ماهی اسیری

که تو چون ماهی هنگامه گیری

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش شانزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

اگر سد سکندر پیش گیری

ز وقت خود نه پس نه پیش میری

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴