گنجور

عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

رفت شبلی ابتدا پیش جنید

گفت هستم پای تا سر جمله قید

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

ذات چون در تافت شد عرش مجید

عرش چون در تافت شد کرسی پدید

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

هشت قدسی را ز حق فرمان رسید

در ربودند ای عجب عرش مجید

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۷ - در حق خویش گوید

 

این چه شورست از تو درجان ای فرید

نعره زن از صد زفان هل من مزید

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل

 

بر سر آب ای عجب عرش مجید

شد بلند از شعر چون آب فرید

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۸ - فی الوحدة و الکثرت

 

احولک در آینه چون بنگرید

روی خود دو دید آن نحس پلید

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۱۲ - در وحدت

 

سر وحدت از محمد شد پدید

پس علی(ع) از وی بگوش جان شنید

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۱۶ - المقالة برهان المحققین شیخ لقمان قدس سره

 

شیخ لقمان از زمان بایزید

بود باقی تا بدور بوسعید

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۱۷ - و منه فی المناجات

 

هفت شبانه‌روز سلطان بایزید

بود پیشش آنچنان حالت بدید

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۱۸ - مطلب در سؤال راه عشق و ترغیب سالک

 

هر صفت کز نفس می‌آید پدید

اندر آن عالم بتو خواهد رسید

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۱۸ - مطلب در سؤال راه عشق و ترغیب سالک

 

هرکه او اینجا رخ جانان ندید

باشد آنجا کور و حیران و پلید

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۲۰ - در مناجات کردن شیخ منصور قدس سره در زندان

 

گفت ای دارندهٔ عرش مجید

عرش و کرسی هم ز تو گشته پدید

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۲۱ - در غوغاکردن اهل بغداد بر شیخ منصور رحمةالله و پند دادن مشایخ او را

 

چونکه بشنید این سخن از وی جنید

در دلش افتاد زو صد گونه قید

عطار
 
 
۱
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
۲۸
۳۰