این چنین رفتند مردان راه دین
رهروان حق به پیش حق یقین
شیرمردان مرکب خود راندهاند
اندر این ره چون خسان کی ماندهاند
مرد عشقی گر تو تن در راه کن
ور نه بنشین دست و تن کوتاه کن
شیرمردی باید این راه شگرف
تاکند غواصی این بحر ژرف
نیست کار بددلان این کار عشق
این کسی داند که هست آگاه عشق
کار پیرانست و مردان یقین
درگذشتن هم ز کفر و هم ز دین
من در این اندیشه بودم سالها
زان سبب معلوم کردم حالها
هیچکس زین ره نشانی وانداد
آنکه او دادست خط برجان نهاد
هیچکس از حال خود واقف نیند
جمله سرگردان این دنیا درند
ای دریغا عمر رفت و وصل نه
وی دریغا فرع رفت و اصل نه
ای دریغا در خودی واماندهام
لاجرم در این بلا در ماندهام
ای دریغا نفس شومم ره نبرد
وز حریم وصل جانان برنخورد
ای دریغا خرقه و سجادهها
سنتی مانده به ما این دردها
ای دریغا رنگشان و حالشان
کاین زمان بگرفتهاند این ناکسان
ای دریغا صحبت مردان مرد
خود ندیدیم و بمردیم ما به درد
ای دریغا شاهبازان و شهان
هر یکی در راه دین صدر جهان
ای دریغا پیشوایان یقین
راه رفتند و بماندیم و چنین
ای دریغا عارفان با صفا
رفتن ایشان ما بماندیم از قفا
ایدریغا صوفیان با صفا
رفتن ایشان و بماندیم از جفا
ای دریغا سالکان راه بین
راه رفتند و نبد ما را یقین
ای دریغا عاشقان با ادب
محو در تجرید و مائیم خشک لب
ای دریغا زاهدان با نیاز
جمله در راهند و ما افتاده باز
ای دریغا عالمان با عمل
شد یقینشان حاصل ما در خلل
ای دریغا رهروان لامکان
جمله در سیرند و مادر خاکدان
ای دریغا راه تحقیق و عیان
عارفان دیدند و ما نادیدگان
ای دریغا نفس ما در معصیت
خو بکرد است و ندید او معرفت
گر تو نفس خویش را فرمانبری
صد هزاران تیر از خذلان خوری
هر صفت کز نفس میآید پدید
اندر آن عالم بتو خواهد رسید
ور ترا علم و عمل باشد صفت
باز بینی اندر آن جا معرفت
ور دراینجا باشدت وحدت صفات
اندر آنجا پیشت آید نور ذات
ور در اینجا جهل و نادانی بود
اندر آن عالم پشیمانی بود
ور در این عالم بود کبر ونفاق
اندر آن عالم شوی عاصی و عاق
ور در این عالم بود از بخل و کین
اندرآن عالم شوی خار و حزین
ور ترا اینجا بود زرق و فریب
اندر آن عالم بمانی در حجیب
آتش دوزخ حجاب راه دان
این سخن را از دل آگاه دان
هر که اینجا او زوصل یار ماند
تو یقین میدان که اندر نار ماند
هرکه او اینجا رخ جانان ندید
باشد آنجا کور و حیران و پلید
هرکه اینجا از وجود خود نمود
اندر آنجا آتش سوزان ربود
هرکه او خود را فنای کل نساخت
اندر آنجا او بقای کل نیافت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره سفر معنوی و تلاش برای رسیدن به حقیقت و عشق الهی است. شاعر به سرنوشت افرادی اشاره میکند که در این راه قدم گذاشتهاند، در حالی که خود را در ضعف و ناامیدی حس میکند. او به عذرخواهی و تاسف از عدم موفقیت در یافتن این مسیر واقعی و شور و شوق عشق میپردازد.
شاعر به صوفیان، عارفان، و زاهدان اشاره میکند که در این راه موفق بودهاند، در حالی که او و دیگران متوقف ماندهاند. او از زندگی خود و شکستهایش و عدم توانایی در درک واقعیات عمیق میگوید. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که اگر کسی در این دنیا به حقیقت و عشق نرسد، در عالم بعدی نیز در جهل و حیرت خواهد ماند.
هوش مصنوعی: مردان حقیقت و دین با ایمان و یقین به پیش میروند و در مسیر خود ثابت قدم هستند.
هوش مصنوعی: شیرمردان که دلیر و شجاعاند، سوار بر مرکبهای خود به این مسیر آمدهاند و از این پس مانند افراد حقیر باقی نخواهند ماند.
هوش مصنوعی: اگر مرد عشق هستی، باید در راه آن جانفشانی کنی، وگرنه بهتر است که بیعملی را بپذیری و دست از تلاش برداری.
هوش مصنوعی: برای پیمودن این مسیر بزرگ و دشوار، باید مردی شجاع و قوی باشد، مانند یک غواص که در اعماق این دریا عمیق فرو میرود.
هوش مصنوعی: کار کسانی که دلهای ناپاک دارند، در حقیقت عشق نیست. تنها کسی که به درستی درکی از عشق دارد، میتواند این موضوع را متوجه شود.
هوش مصنوعی: این کار به عهده پیران و مردان دانا است که پیش از هر چیز از کفر و دین بگذرند و به عالم دیگر سفر کنند.
هوش مصنوعی: سالها در فکر و تأمل بودم و به همین خاطر توانستم وضعیتها و احوالات مختلف را بشناسم.
هوش مصنوعی: هیچکس در این راه نشانی ندارد، مگر کسی که جانش را به خط او سپرده است.
هوش مصنوعی: هیچکس از وضعیت درونیاش آگاه نیست و همه در این دنیای پرآشوب سرگردان هستند.
هوش مصنوعی: ای وای، عمر من سپری شد و به وصال نرسیدم، و ای وای، شاخهها گذشتند و ریشهها فراموش شدند.
هوش مصنوعی: ای کاش که در خودم مانده بودم، اما حالا در این مشکل و بلا گرفتار شدهام.
هوش مصنوعی: آه، افسوس که نفس آلودهام به جایی نمیرود و نتوانستهام به حریم وصل محبوبم دست یابم.
هوش مصنوعی: ای کاش، این پوششها و پارچههای نماز هنوز هم برای ما مایه آرامش و تسکین این دردها بودند.
هوش مصنوعی: افسوس که رنگ و حال این افراد چقدر تغییر کرده و به وضعیت ناخوشایندی دچار شدهاند.
هوش مصنوعی: متأسفانه ما هرگز نتوانستیم با آدمهای واقعی و باارزش صحبت کنیم و به همین خاطر در تنهایی و درد زندگی خودمان از دنیا رفتیم.
هوش مصنوعی: ای کاش شاهبازان و پادشاهان هر یک در راه دین و معنویت پیش قدم باشند و در این مسیر گام بردارند.
هوش مصنوعی: آه، پیشوایان و رهبران یقین از میان رفتند و ما همچنان در اینجا ماندهایم و اوضاع به این شکل است.
هوش مصنوعی: ای کاش عارفان پاک دل رفتند و ما تنها به حال خود ماندهایم.
هوش مصنوعی: وای از حال صوفیان که با صفا و آرامش رفتند و ما از رنج و سختی باقی ماندیم.
هوش مصنوعی: آه که چهقدر کسانی که در جادهی حقیقت حرکت کردند، از مسیر خود دور شدند و ما هیچ اطمینانی نداریم.
هوش مصنوعی: آه، عاشقان با نزاکت و با محبت در دنیای معنوی غرق شدهاند، اما ما در دنیای مادی و بیاحساس باقی ماندهایم.
هوش مصنوعی: ای دریغ، زاهدان مجرب و نیازمند همه در تلاشاند، اما ما در این مسیر تنها و بیحرکت ماندهایم.
هوش مصنوعی: ای کاش عالمان، با عمل خود یقین و دانششان را به ثمر رسانده بودند، اما ما در مشکلات و نواقص خود گرفتار شدهایم.
هوش مصنوعی: افسوس که مسافران بیمکان هر کدام در حال حرکت هستند و مادر همگی آنها خاک است.
هوش مصنوعی: ای کاش ما هم مانند عارفان، راه حقیقت و واقعیت را میدیدیم، اما ما هنوز در نادانی به سر میبریم و نمیتوانیم آن را ببینیم.
هوش مصنوعی: ای کاش که نفس ما در گناه عادت نکرده بود و به حقیقت و شناخت عمیق نرسیده بود.
هوش مصنوعی: اگر نفس خود را کنترل کنی، حتی اگر دشمنی با هزاران تیر به تو آسیب برساند، باز هم قادری بر تحمل و ایستادگی خواهی بود.
هوش مصنوعی: هر ویژگی و خصیصهای که از وجود انسان نشات میگیرد، در دنیای دیگر به تو خواهد رسید و ظاهر خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر تو علم و عمل داشته باشی، مانند پرندهای هستی که در آنجا به شناخت و معرفت میرسی.
هوش مصنوعی: اگر در اینجا ویژگیهای خداوند را مشاهده کنی، در آنجا نور ذات او به تو نمایان خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا جهل و نادانی وجود دارد، در آن دنیا پشیمانی و ندامت خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا با کبر و نفاق زندگی کنی، در آن دنیا عاصی و سرکش خواهی شد.
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا به خاطر بخل و کینه رفتار کنی، در آن دنیا به شکل خاری سیاه و غمگین خواهی شد.
هوش مصنوعی: اگر در اینجا فریب و تزویر در اطرافت باشد، در آن دنیا در حجاب و پنهانی خواهی ماند.
هوش مصنوعی: آتش جهنم مانع دیدن حقیقت است، این نکته را با درک و شعور خودت بشناس.
هوش مصنوعی: هر کسی که در اینجا با عشق و محبت یار خود باقی بماند، به یقین میدانی که او در آتش دلتنگی و جدایی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در این دنیا چهره محبوب را نبیند، در آن جهان هم نابینا و سردرگم و ناپاک خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر کسی که در اینجا از خود چیزی نداشته باشد، در آن دنیا دچار آتش سوزان خواهد شد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در راه رسیدن به حقیقت و وحدت وجود، خود را فدای کل نکند، به هر حال نمیتواند به بقای واقعی و جاودانی دست یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.