گنجور

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۹ - غزل

 

خون ما برخاک می‌ریزی مریز

تا نگیرد داور محشر ترا

عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۹ - غزل

 

آه از آن مشاطه کو نقش تو بست

با زر و زرینه و زیور ترا

عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۹ - غزل

 

حال من تا تو نبینی ای صنم

کی به پیغامی شود باور ترا

عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۰ - ندامت گل از استعفاء خود و بخشیدن بزاری بلبل

 

گل بخنده گفت با باد صبا

ای ندیم من چه فرمائی مرا

عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۳ - آوردن باد صبا مژدۀ بلبل از گل و بر سر پیمان آمدن او

 

بعد ازین شکرانه می‌باید مرا

زانکه کردم درد جانت را دوا

عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۴ - پشیمان شدن بلبل از عمر ضایع و در غفلت گذراندن

 

ای گل نوخاسته باری بیا

تا به بینی حال مسکین مرا

عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۵ - شکایت گل از بلبل به پیش باد صبا و عشق او بغیر

 

چون شنید این نکته‌ها باد صبا

گفت ای فرخ رخ زیبا لقا

عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۵ - شکایت گل از بلبل به پیش باد صبا و عشق او بغیر

 

کین نشان میر خوبانست بیا

بی بهانه صبحدم نزدیک ما

عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۵ - شکایت گل از بلبل به پیش باد صبا و عشق او بغیر

 

شد یقینم از سر صدق و صفا

آمدی این بار پیشم ای صبا

عطار
 

عطار » پندنامه » بخش ۴ - در مناجات

 

مغفرت دارد امید از لطف تو

زانکه خود فرمودهٔ لاتقنطوا

عطار
 

عطار » پندنامه » بخش ۱۸ - در صفت فقر و صبر

 

چون شترمرغی شناس این نفس را

نه کشد بار و نه پرد در هوا

عطار
 

عطار » پندنامه » بخش ۲۲ - در بیان چارچیز که صاحب عقل و دانش را ازینها دور باید بود

 

کار خود با ناسزا نکند رها

مردمی نکند به جای ناسزا

عطار
 

عطار » پندنامه » بخش ۳۶ - در بیان چار چیز که از خطاهاست

 

اول از زن داشتن چشم وفا

ساده‌دل را بس خطا باشد خطا

عطار
 

عطار » پندنامه » بخش ۴۱ - در بیان پنج چیز که آب روی از آن می‌‬افزاید

 

در سخاوت کوش اگر داری غنا

تا فزاید آب رویت در سخا

عطار
 

عطار » پندنامه » بخش ۴۸ - در بیان رستگاری

 

صدقه‌ای که‌آلوده گردد از ریا

کی بود آن خیر مقبول خدا‌؟

عطار
 

عطار » پندنامه » بخش ۵۲ - در بیان معرفت الله

 

نفس خود را چون شناسی با هوا

حق تعالی را بدانی با عطا

عطار
 

عطار » پندنامه » بخش ۵۵ - در بیان تعظیم مهمان

 

نان ممسک جمله رنجست و عنا

می‌شود نان سخی جمله ضیا

عطار
 

عطار » پندنامه » بخش ۵۹ - در بیان علامتهای بخیل

 

چون رسد در ره بخویش و آشنا

بگذرد چون باد و گوید مرحبا

عطار
 

عطار » پندنامه » بخش ۶۱ - در بیان قناعت

 

هر کرا ترسی نباشد از خدا

حق بترساند زهر چیزی ورا

عطار
 

عطار » پندنامه » بخش ۶۹ - در نصایح

 

تا فزاید قدر و جاهت را خدا

روز و شب می‌باش دایم در دعا

عطار
 
 
۱
۵۹
۶۰
۶۱
۶۲
۶۳
۶۵