گنجور

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

زدو نرگس چو ابری خون فشان کرد

بیک ساعت بسی طوفان روان کرد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۵) حکایت مرد خاک بیز

 

نه بتوان یافت نه گم می‌توان کرد

نه خاموشی رهست و نه بیان کرد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

شبانگه چون طلسم شب عیان کرد

بوقت صبحدم گنجی روان کرد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

چو طاوس فلک را زرفشان کرد

هزاران دانهٔ زرّین عیان کرد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

چو مصر جامع عالم عیان کرد

ز چرخ نیلگون نیلی روان کرد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

سر هر مه مه نو را جوان کرد

بطفلی پشت او همچون کمان کرد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

گل بی دل چو قصد این جهان کرد

دو نرگس برگشاد و خون روان کرد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

جهان تا پشت من همچون کمان کرد

جوانی را چو تیر از من روان کرد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

زبان را در فسون گل چنان کرد

که بلبل را زبان بند زبان کرد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۰ - پاسخ دادن هرمز دایه را

 

بروزی بیش، مه نتوان قران کرد

حجی نیکو بسالی میتوان کرد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۳ - زاری هرمز در عشق گل پیش دایه

 

تو نیکی کن چو نیکی میتوان کرد

که هرگز از نکوکاری زیان کرد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی

 

خوش آمد رای او، شه را چنان کرد

همه چون جمع شد هر یک نشان کرد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی

 

چرا دردی که درمانش توان کرد

بنادانی ز من باید نهان کرد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

 

چو خسرو دید اسب از پی روان کرد

زمین را پر هلال آسمان کرد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۱ - رفتن خسرو بدریا بطلب گل

 

بآخر زود کشتی راروان کرد

کم از ده روز ار دریا کران کرد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

چنان آن باد کشتی را روان کرد

که طوف شرق با غرب جهان کرد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه

 

همه احوال با خاتون بیان کرد

سه بار دیگرش خاتون روان کرد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۷ - آگاهی یافتن خسرو از گل

 

ببرد آن سیمبر راو نهان کرد

زبان در پیش دختر دُرفشان کرد

عطار
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode