عطار » منطقالطیر » حکایت بلبل » حکایت بلبل
بلبل شیدا درآمد مست مست
وز کمال عشق نه نیست و نه هست
معنیی در هر هزار آواز داشت
زیر هر معنی جهانی راز داشت
شد در اسرار معانی نعره زن
[...]
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت غافلی که عود میسوخت
عود میسوخت آن یکی غافل بسی
آخ میزد از خوشی آنجا کسی
مرد را گفت آن عزیز نامدار
تا تو آخ گویی بسوخت این عود زار
دیگری گفتش که ای مرغ بلند
[...]
عطار » منطقالطیر » بیان وادی معرفت » حکایت پاسبانی عاشق که هیچ نمیخفت
پاسبانی بود عاشق گشت زار
روز و شب بیخواب بود و بیقرار
هم دمی با عاشق بیخواب گفت
کاخر ای بیخواب یک دم شب بخفت
گفت شد با پاسبانی عشق یار
[...]
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۸) مناظرۀ شیخ ابوسعید با صوفی و سگ
یکی صوفی گذر میکرد ناگاه
عصا را بر سگی زد در سر راه
چو زخمی سخت بر دست سگ افتاد
سگ آمد در خروش و در تگ افتاد
به پیش بوسعید آمد خروشان
[...]
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۵) حکایت مرد حریص و ملک الموت
حریصی در میان مست و هشیار
بسی جان کند و هم کوشید بسیار
بروز و شب زیادت بود کارش
که تا دینار شد سیصد هزارش
فزون از صد هزارش بود املاک
[...]
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۶) حکایت پیر خالو سرخسی
سرخسی بود پیری خالوش نام
بسی بردی بسر با خضر ایّام
مگر جائی جوانی گرم رَو بود
که او نو بود و جانش نیز نو بود
دلی بود از حقیقت غرق نورش
[...]
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » خاتمۀ کتاب
سخن گر برتر از عرش مجیدست
فروتر پایهٔ شعر فریدست
ز عالمهای علوی یک مجاهز
نگوید آنچه ما گفتیم هرگز
رسانیدم سخن تا جایگاهی
[...]
عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل
بپرسید از علی مردی دل افروز
که باشد در بهشت ای شیر حق روز
نباشد گفت روز خرم آنجا
از آن معنی که شب نبود هم آنجا
نه شمسی باشد و نه زمهریری
[...]
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۴ - در توحید و در بیان آنکه باب توبه نبندد که موجب ختم ولایت نباشد
خداوند جهان دانای اکبر
برافزایندهٔ این شمع خاور
بقدرت چون پدید آورد عالم
ز بهر مسکن اولاد آدم
بعلم و حکمت خود کرد داور
[...]
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۴ - در اسرار گفتن منصور بر سر دار
چو منصورم حقیقت عین نورم
در اینجا جملگی من نار و نورم
چو منصورم حقیقت عین روحم
در اینجا جملگی فتح و فتوحم
منم منصور اینجا جان جمله
[...]
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۹ - در التماس کردن فناء کل حضرت سلطان العارفین از شیخ حسین منصور قدّس اللّه روحهما فرماید
زبان بگشاد و گفت ای راز مطلق
ابر حق میزنی اینجا اناالحق
ابر حق میزنی اینجا یقین تو
که هستی اوّلین و آخرین تو
ابر حق میزنی دم نی ببازی
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۳ - در نعت شاه اولیا علی علیه السلام
دین اگر خواهی سخن راراست گو
باش تابع بر امام راستگو
شهسوار لو کشف شیر خدا
از خدا دانی جهان را رهنما
آن امامی کو بحق اسرار گفت
[...]
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۶ - فی الحكایة و التمثیل
چون پیمبر آمد از معراج باز
عایشه گفتش که ای دریای راز
راز بشنودی بگوش جان زحق
با دل من در میان نه یک سبق
گفت حق گفت ای نبی از حرمتت
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش پنجم » بخش ۱ - المقالة الخامسه
سالک آمد پشت بر فرش آورید
حملهٔ بر حملهٔ عرش آورید
گفت ای عرش خدا بر دوش تو
عرش روشن ازدل پرجوش تو
زیر بار عرش اعظم آمدی
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیستم » بخش ۱ - المقالة العشرون
سالک آمد پیش دریای پر آب
گفت ای از شور او مست و خراب
موج عشقت میکند زیر و زبر
شور و شوقت میکند شیرین و تر
تشنهٔ سیراب از خویش آمده
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و هشتم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
چون ایاز از چشم بدرنجور شد
عاقبت از چشم سلطان دور شد
ناتوان بر بستر زاری فتاد
در بلا و رنج و بیماری فتاد
چون خبر آمد به محمود از ایاس
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هفتم » بخش ۱ - المقالة السابعة و الثلثون
سالک آتش دل شوریده حال
شد ز خیل حس برون پیش خیال
گفت ای در اصل یک ذات آمده
پنج محسوست مقامات آمده
تو یکی و جملهٔ پاک و نجس
[...]
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۸ - نومیدی بلبل از گل و رفتن او از باغ به بیوفائی گل
گفت بلبل من دگر نایم بباغ
زانکه دارم دل ز جور او بداغ
بیوفائی پیشه دارد آن صنم
لاجرم از دور بانگی میزنم
گر بدانی سازگاری میکند
[...]