گنجور

 
۱
۲
۳
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸

 

عشق توام داغ چنان می‌کند

کآتش سوزنده فغان می‌کند

بر دل من چون دل آتش بسوخت

بر سر من اشک‌فشان می‌کند

درنگر آخر که ز سوز دلم

[...]

۲۳ بیت
عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۰

 

گر ز سر عشق او داری خبر

جان بده در عشق و در جانان نگر

چون کسی از عشق هرگز جان نبرد

گر تو هم از عاشقانی جان مبر

گر ز جان خویش سیری الصلا

[...]

۲۳ بیت
عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۸

 

عاشقی نه دل نه دین می‌بایدش

من چنینم چون چنین می‌بایدش

هر کجا رویی چو ماه آسمان است

پیش رویش بر زمین می‌بایدش

زن صفت هرگز نبیند آستانش

[...]

۲۳ بیت
عطار
 

عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳

 

مورچهٔ خط تو، کرد چو موری مرا

کی کند ای مشک مو مور تو چندین جفا

روی تو با موی و خط مور و سلیمان به هم

موی تو هندو لقب مور تو طوطی لقا

چون به بر مه رسید مورچه بر روی تو

[...]

۲۳ بیت
عطار
 

عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸

 

ای در غرور نفس به سر برده روزگار

برخیز و کارکن که کنون است وقت کار

ای دوست ماه روزه رسید و تو خفته‌ای

آخر ز خواب غفلت دیرینه سر برآر

سالی دراز بوده‌ای اندر هوای خویش

[...]

۲۳ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » در تعصب گوید » درخواست پیغمبر (ص) از پروردگار که کار امتش را به او سپارد

 

سید عالم بخواست از کردگار

گفت کار امتم با من گذار

تا نیابد اطلاعی هیچ‌کس

بر گناه امت من یک نفس

حق تعالی گفتش ای صدر کبار

[...]

۲۳ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » احوال مالک دینار

 

مالک دینار را گفت آن عزیز

من ندانم حال خود، چونی تو نیز

گفت برخوان خدا نان می‌خورم

پس همه فرمان شیطان می‌برم

دیوت از ره برد و لاحولیت نیست

[...]

۲۳ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » عابدی که پس از سالها عبادت به نوای مرغی دل خوش کرده بود

 

عابدی کز حق سعادت داشت او

چار صد ساله عبادت داشت او

از میان خلق بیرون رفته بود

راز زیر پرده با حق گفته بود

هم دمش حق بود و او همدم بس است

[...]

۲۳ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی طلب » حکایت سجده نکردن ابلیس بر آدم

 

گفت چون حق می‌دمید این جان پاک

در تن آدم که آبی بود و خاک

خواست تا خیل ملایک سر به سر

نه خبر یابند از جان نه اثر

گفت ای روحانیان آسمان

[...]

۲۳ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی عشق » حکایت مجنون که پوست پوشید و با گوسفندان به کوی لیلی رفت

 

اهل لیلی نیز مجنون را دمی

در قبیله ره ندادندی همی

داشت چوپانی در آن صحرا نشست

پوستی بستد ازو مجنون مست

سرنگون شد، پوست اندر سرفکند

[...]

۲۳ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی استغنا » بیان وادی استغنا

 

بعد ازین وادی استغنا بود

نه درو دعوی و نه معنی بود

می‌جهد از بی‌نیازی صرصری

می‌زند بر هم به یک دم کشوری

هفت دریا یک شمر اینجا بود

[...]

۲۳ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی فقر » گفتار عاشقی که از بیم قیامت می‌گریست

 

عاشقی روزی مگر خون می‌گریست

زو کسی پرسید کین گریه زچیست

گفت می‌گویند فردا کردگار

چون کند تشریف رویت آشکار

چل هزاران سال بدهد بردوام

[...]

۲۳ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » فی‌وصف حاله » پند ارسطاطالیس بر اسکندر هنگام مردن او

 

چون بمرد اسکندر اندر راه دین

ارسطاطالیس گفت ای شاه دین

تا که بودی پند می‌دادی مدام

خلق را این پند امروزین تمام

پند گیر ای دل که گرداب بلاست

[...]

۲۳ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » حکایت

 

بأکافی یکی گفت ای سرافراز

ز معراج نبی رمزی بگو باز

بیان کن سِرّ معراجش که چون بود

بگفت او هم درون و هم برون بود

یکی بد ذات او در بود آنجا

[...]

۲۳ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۵) حکایت یعقوب و یوسف علیهما السلام

 

چو یعقوب و چو یوسف آن دو دلدار

بهم دیگر رسیدند آخر کار

پدر گفتش که ای چشم و چراغم

چو از گریه بپالودی دماغم

مرا در کلبهٔ احزان نشاندی

[...]

۲۳ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۷) حکایت شیخ ابوسعید رحمةالله علیه

 

چنین گفتست شیخ مهنه یک روز

که رفتم پیش پیری عالم افروز

خموشش یافتم دایم بغایت

فرو رفته به بحری بی‌نهایت

بدو گفتم که حرفی گوی ای پیر

[...]

۲۳ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۳) حکایت یوسف علیه السلام با ابن یامین

 

بزرگی گفت چون یوسف چنان خواست

که خود با ابن یامین دل کند راست

بدل با او یکی گردد باخلاص

بتنهائی کند هم خلوتش خاص

نهادش از پی آن صاع در بار

[...]

۲۳ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱۳) حکایت موسی علیه السلام در کوه طور با ابلیس

 

شبی موسی مگر می‌رفت بر طور

به پیش او رسید ابلیس از دور

چنین گفت آن لعین را کای همه دم

چرا سجده نکردی پیش آدم

لعینش گفت ای مقبولِ حضرت

[...]

۲۳ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۸) حکایت شیخ ابوبکر واسطی با دیوانه

 

درآمد واسطی را انتباهی

بدیوانه ستان در شد بگاهی

یکی دیوانهٔ را دید سرمست

که گاهی نعره زد گه دست بر دست

ز شادی می‌شدی او سرفکنده

[...]

۲۳ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۸) حکایت موسی و مرد عابد

 

یکی عابد نیاسودی ز طاعت

نبودی بی عبادت هیچ ساعت

شبانروزی عبادت بود کارش

بسر شد در عبادت روزگارش

بموسی وحی آمد از خداوند

[...]

۲۳ بیت
عطار
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۴۲