ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۱۴ - احمد لایَنصَرِف
فکرِ شاهِ فَطِنی باید کرد
شاهِ ما گُنده و گول و خِرِف است
تخت و تاج و همه را وِل کرده
در هُتل هایِ اُروپ مُعتَکِف است
نشود منصرفِ از سَیرِ فَرَنگ
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۱۵ - علّت بی تابی نوزاد
دانی که چرا طفل به هَنگامِ تَوَلّد
با ضَجّه و بی تابی و فریاد و فَغان است
با آن که بَرون آمده از مَحبَسِ زه دان
و امروز در این عرضۀ آزادِ جهان است
با آن که در آن جا همه خون بوده خوراکش
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۱۶ - دزد نگرفته
هر کس ز خزانه بُرد چیزی
گفتند مَبَر که این گُناه است
تعقیب نُموده و گرفتند
دزدِ نگرفته پادشاه است
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۱۷ - افکار خنده آور
ای هم سفر عزیز من مَجد
افکارِ تو خنده آورنده است
خواهی تو اگر نویسی این جُنگ
بنویس، چه جایِ شعر بنده است
این پند که می دهم فراگیر
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۱۸ - کوه نور
دیده ام من رُبعِ مَسکون را، برادر جان من!
در تمام ربع مسکون این چنین کون هیچ نیست
کوهِ نور است آن کفل در پشتِ آن دریایِ نور
کوه و دریایی چنین در ربع مسکون هیچ نیست!
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۱۹ - تقاضا
ای مِهین صدر فلک مرتبه در دورۀ تو
گر شود رنجه دل اهل هنرشایان نیست
تو هنرمند وزیری و یقین در بَرِ تو
قدر اهل هنر و غیرِ هنر یکسان نیست
با وزیرانِ دگر فرق فراوان داری
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۲۰ - مطایبه با مرحوم عبدالحسین آگاهی
نکویان را بباید آرزو داشت
مرا آگاهی اصلاً آرزو نیست
عبث یادش کنند اهلِ نِشابور
من آگاهم که آگاهی نکو نیست
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۲۱ - تاریخ فوت
این جهان پیش راد مردِ حکیم
هست محنت فزایِ غم آباد
زن و مرد و شَه و گدا دارند
همه از دستِ این جهان فریاد
چَشمِ عِبرت گُشا ببین که چه سان
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۲۲ - ماده تاریخ مهمانی شاه در باغ امیرنظام (۱۳۰۷ هق)
خسرو تاج بخش ناصر دین
آن سرشته به عقل و دانش داد
آن که دست عطا و همت او
حاصل بحر و کان به باد بداد
بود سیم سفر که از تبریز
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۲۳ - حق استاد
گفت استاد مبر درس از یاد
یاد باد آنچه به من گفت استاد
یاد باد آن که مرا یاد آموخت
آدمی نان خورَد از دولت یاد
هیچ یادم نرود این معنی
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۲۴ - وفات شاه معزول
اگر شاه معزول رفت از جهان
ولی عهد منصوب پاینده باد
محمد علی میرزا گر بمرد
محمد حسن میرزا زنده باد
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۲۵ - ماکیان و شیر
در بُن یک بیشه ماکیانی هر روز
بیضه نهادی و بردی آن را یک کُرد
بس که ز راه آمد و ندید به جا تخم
خاطرش از دست برد کُرد بیازرد
بود در آن بیشه پادشاه یکی شیر
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۲۶ - بقای انسب
قصّه شنیدم که بوالعَلا به همه عمر
لَحم نخورد و ذَوات لَحم نیازرد
در مرض موت با اجازهٔ دستور
خادم او جوجهبا به محضر او برد
خواجه چو آن طیر کشته دید برابر
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۲۷ - دوزخ
به قدر فهم تو کردند وصف دوزخ را
که مار هفت سر و عقرب دو سر دارد
خدای خواهد اگر بنده را عذاب کند
ز مار و عقرب و آتش گزندهتر دارد
از آن گروه چه خواهی که از هزار نفر
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۲۸
اسم گل پیش لبش بردن خطا باشد لب او
بهتر است گل یقین است این که گفت و گو ندارد
پیش روی چشم او گر لاله و نرگس بروید
لاله و نرگس یقیناً هیچ چشم و رو ندارد
از برای بوسهای از روی او دل میشود خون
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۲۹ - جواب به حامی عارف
میم سپاسی کجاست تا که نگوید
عارف بیچاره دادخواه ندارد
میم سپاسی اگر قدم نهد پیش
جیم اساسی دگر پناه ندارد
هر که نگوید که عارف آدم خوبی است
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۳۰ - جنده بازی
هر کس که نمود جنده بازی
دائم به ذکر علیل باشد
سوزاک نمایدش بلاشک
گر دختر جبرئیل باشد
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۳۱ - درباره خلع احمد شاه و جانشینی پهلوی
خوب دانَد حسابِ خویش جهان
این مُحاسب بسی ذَکی باشد
احمد از تحت چون فرود آید
پهلوی جاش مُتَّکی باشد
به حساب جُمَل هم اَر شمَری
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۳۲ - وفات محمد علی شاه (۱۳۴۳ هق)
مخور غصّۀ بیش و کم در جهان
که تا بنگری بیش و کم فوت شد
چو بنشستهای دم غنیمت شُمار
دَمادَم بده می که دم فوت شد
چه بس سست عنصر ز دنیا برفت
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۳۳ - جذبۀ شیرازیان
حضرت شوریده اوستاد سخن سنج
آن که همه چیز بهتر از همه داند
باد صبا گر گذر به پارس نُماید
شعر مرا از لحاظ او گذارند
بنده ندانیم که در کجا رَوَم آخِر
[...]