ای مِهین صدر فلک مرتبه در دورۀ تو
گر شود رنجه دل اهل هنرشایان نیست
تو هنرمند وزیری و یقین در بَرِ تو
قدر اهل هنر و غیرِ هنر یکسان نیست
با وزیرانِ دگر فرق فراوان داری
آنچه باشد به تو تنها به همه آنان نیست
هفت سیّاره درخشانند از چرخ ولی
هیچ یک مهر صفت نور ده و رخشان نیست
عالم پنج زبان صاحبِ خَطّ مالک رَبط
جامع این همه اوصاف شدن آسان نیست
اوّلین واقفِ اوضاع سیاسی به فرنگ
در حضور تو بجُز طفل الفبا خوان نیست
بس که اوصاف خداوندی در خلقت تُست
گر خداوند بخوانند ترا کفران نیست
لوحش الله از آن خویِ خوش و رویِ نکو
این دو گوهر که ترا داده خدا ارزان نیست
گر به هر روز دو صد وارد و صادر داری
یک دل از طرز پذیرایی تو پژمان نیست
یاد داری که مرا وعدۀ کاری دادی
ای تو آن انسان کاندر گهرت نِسیان نیست
وعدۀ مرد کریم ار نبُوَد جفت وفا
همچو رعدیست که اندر عقبش باران نیست
ور وفا کرد و لیکن نه به هنگام و به وقت
آب سردیست که در موسم تابستان نیست
از پس این سفر شوم مرا کار معاش
سخت شد از تو چه پنهان ز خدا پنهان نیست
آنچه در خانه مرا بود ز اَسباب و اَثاث
رفت برباد و بجز لطف تواش تاوان نیست
تا توانی تو از این سفره به مَردُم بِخُوران
کاندر این خانه کسی تا به ابد مهمان نیست
دارم امّید نویسی به عِمادُ السلطان
حاکم قزوین جز ایرج مدخت خوان نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ مقام و مقامداری شخصی است که به عنوان مهین صدر فلک معرفی شده و به هنرمندان و ویژگیهای آنان احترام میگذارد. شاعر او را تنها وزیر هنرمند میداند و غیرت او را در حمایت از هنرها ستایش میکند. همچنین به تمایزات او از دیگر وزیران اشاره میکند و به تواناییهای خاصش در درک اوضاع سیاسی و اجتماعی اشاره مینماید.
شاعر از قول شخصی به یاد وعدههای او میپردازد و با کنایه به سختیهای مسائلی مانند معیشت و مشکلات زندگی اشاره میکند. محبوبیت و حسن نیت او در بین مردم مشخص است و شاعر امیدوار به نوشتن نامهای برای حاکم قزوین، عماد السلطان است. در کل، شعر به ستایش شخصیت و ویژگیهای این وزیر و همچنین وضعیت زندگی شاعر میپردازد.
هوش مصنوعی: ای عرش نشین، تو که در اوج شکوه و جلالی، اگر دل اهل هنر را در این دوران به درد و رنج بیندازی، شایسته نیست.
هوش مصنوعی: تو هنرمند و وزیر هستی و مشخص است که ارزش و احترام به اهل هنر و کسانی که هنر ندارند برای تو یکسان نیست.
هوش مصنوعی: تو با وزرای دیگر تفاوتهای زیادی داری و آنچه که تنها در تو وجود دارد، در همه آنها نیست.
هوش مصنوعی: هفت سیاره در آسمان نورانی هستند، اما هیچیک به اندازهی خورشید درخشندگی و روشنی ندارند.
هوش مصنوعی: کسی که برای دانستن و درک عمیق موضوعات مختلف به تواناییهای متنوعی نیاز دارد، نمیتواند به سادگی به چنین ویژگیهایی دست پیدا کند. این مهارتها و دانشهای گوناگون با هم ارتباط دارند و رسیدن به آنها کار سادهای نیست.
هوش مصنوعی: اولین کسی که به مسائل سیاسی در اروپا آگاهی پیدا کرده، غیر از یک کودک نوپا نیست.
هوش مصنوعی: به خاطر صفات خدایی که در آفرینش تو وجود دارد، اگر تو را به عنوان خداوند بخوانند، این کار بیاحترامی نخواهد بود.
هوش مصنوعی: خدا به تو زیباییها و صفات نیکو را بخشیده است و این دو مروارید باارزش، یعنی خوی خوش و چهره زیبا، کمقیمت نیستند.
هوش مصنوعی: اگر هر روز دو صد نفر مهمان و بازدید کننده داشته باشی، اما دلت از نحوهی پذیراییات راضی نباشد، هیچ چیزی از این همه مهمانی ارزشمند نخواهد بود.
هوش مصنوعی: یادته که به من قول یک کاری را دادی، ای انسان که در وجودت فراموشی وجود ندارد؟
هوش مصنوعی: اگر مردی بزرگمنش وعدهای بدهد و به آن وفا نکند، همانند رعدی است که بدون باران میگذرد. به این معنا که وعدهاش تاثیری نخواهد داشت و هیچ سودی از آن نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: اگر کسی به وعدهاش وفا کند، اما در زمان مناسب و درست این کار را انجام ندهد، مثل آب سردی میماند که در گرمای تابستان به هیچ دردی نمیخورد.
هوش مصنوعی: بعد از این سفر سخت، تأمین معیشتم خیلی دشوار شده است. از تو چه پنهان، اما برای خدا چیزی پنهان نیست.
هوش مصنوعی: هر آنچه که در خانه من بود و به عنوان وسیله و اثاث زندگی معرّفی میشد، به باد رفت و تنها چیزی که باقی مانده، لطف توست که جبران این خسارت است.
هوش مصنوعی: هرقدر میتوانی از این سفره، به دیگران غذا بده و اطعام کن، زیرا در این خانه کسی تا همیشه مهمان نخواهد بود.
هوش مصنوعی: من به عماد السلطان، حاکم قزوین، امید دارم و غیر از ایرج، کسی به من کمک نمیکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کفر و ایمان دو طریقیست که آن پنهان نیست
فرق این هر دو بنزدیک خرد آسان نیست
کفر نزدیک خرد نیست چو ایمان که بوصف
اهرمن را صفت برتری یزدان نیست
گهر ایمان جستهست ز ارکان سپهر
[...]
در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست
زرق نفروشم و زهدی ننمایم کان نیست
ای که منظور ببینی و تأمل نکنی
گر تو را قوت این هست مرا امکان نیست
ترک خوبان خطا عین صوابست ولیک
[...]
هر که دیوانه رخسار پریرویان نیست
آدمی زاده مگوئید که او حیوان نیست
هر که چون شمع نسوزد نشود روشن دل
محرم وصل حریم حرم جانان نیست
کو بکو قرب در آن کوی که بارش ندهند
[...]
آیتی چون خط مشکین تو در قرآن نیست
نقطه چون خال تو در دایره امکان نیست
محک آدمیان چهره گندم گون است
دست رد هر که بر این رنگ زند انسان نیست
دید تا قامت موزون ترا سرو سهی
[...]
اگرت دیده و دل شیفته و گریان نیست
برو ای خواجه که در عشق ترا فرمان نیست
منظر دوست چرا از نظری اشک فشان
نوبهاریست که دروی اثر از باران نیست
روی بیگانه چو روز است ولی روز فراق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.