گنجور

 
ایرج میرزا

ای مِهین صدر فلک مرتبه در دورۀ تو

گر شود رنجه دل اهل هنرشایان نیست

تو هنرمند وزیری و یقین در بَرِ تو

قدر اهل هنر و غیرِ هنر یکسان نیست

با وزیرانِ دگر فرق فراوان داری

آنچه باشد به تو تنها به همه آنان نیست

هفت سیّاره درخشانند از چرخ ولی

هیچ یک مهر صفت نور ده و رخشان نیست

عالم پنج زبان صاحبِ خَطّ مالک رَبط

جامع این همه اوصاف شدن آسان نیست

اوّلین واقفِ اوضاع سیاسی به فرنگ

در حضور تو بجُز طفل الفبا خوان نیست

بس که اوصاف خداوندی در خلقت تُست

گر خداوند بخوانند ترا کفران نیست

لوحش الله از آن خویِ خوش و رویِ نکو

این دو گوهر که ترا داده خدا ارزان نیست

گر به هر روز دو صد وارد و صادر داری

یک دل از طرز پذیرایی تو پژمان نیست

یاد داری که مرا وعدۀ کاری دادی

ای تو آن انسان کاندر گهرت نِسیان نیست

وعدۀ مرد کریم ار نبُوَد جفت وفا

همچو رعدیست که اندر عقبش باران نیست

ور وفا کرد و لیکن نه به هنگام و به وقت

آب سردیست که در موسم تابستان نیست

از پس این سفر شوم مرا کار معاش

سخت شد از تو چه پنهان ز خدا پنهان نیست

آنچه در خانه مرا بود ز اَسباب و اَثاث

رفت برباد و بجز لطف تواش تاوان نیست

تا توانی تو از این سفره به مَردُم بِخُوران

کاندر این خانه کسی تا به ابد مهمان نیست

دارم امّید نویسی به عِمادُ السلطان

حاکم قزوین جز ایرج مدخت خوان نیست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سنایی

کفر و ایمان دو طریقیست که آن پنهان نیست

فرق این هر دو بنزدیک خرد آسان نیست

کفر نزدیک خرد نیست چو ایمان که بوصف

اهرمن را صفت برتری یزدان نیست

گهر ایمان جسته‌ست ز ارکان سپهر

[...]

سعدی

در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست

زرق نفروشم و زهدی ننمایم کان نیست

ای که منظور ببینی و تأمل نکنی

گر تو را قوت این هست مرا امکان نیست

ترک خوبان خطا عین صوابست ولیک

[...]

کوهی

هر که دیوانه رخسار پریرویان نیست

آدمی زاده مگوئید که او حیوان نیست

هر که چون شمع نسوزد نشود روشن دل

محرم وصل حریم حرم جانان نیست

کو بکو قرب در آن کوی که بارش ندهند

[...]

صائب تبریزی

آیتی چون خط مشکین تو در قرآن نیست

نقطه چون خال تو در دایره امکان نیست

محک آدمیان چهره گندم گون است

دست رد هر که بر این رنگ زند انسان نیست

دید تا قامت موزون ترا سرو سهی

[...]

نشاط اصفهانی

اگرت دیده و دل شیفته و گریان نیست

برو ای خواجه که در عشق ترا فرمان نیست

منظر دوست چرا از نظری اشک فشان

نوبهاریست که دروی اثر از باران نیست

روی بیگانه چو روز است ولی روز فراق

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه