نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۹ - آگاهی مجنون از شوهر کردن لیلی
چون گشت به شوی پای بسته
بود از پی دوست دلشکسته
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند
جونی به خیال باز بسته
مویی ز دهان مرگ رسته
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۳ - انس مجنون با وحوش و سباع
وحشی شده و رسن گسسته
وز طعنه و خوی خلق رسته
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۳ - انس مجنون با وحوش و سباع
او چون ملکان جناح بسته
در قلبگه ددان نشسته
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۳ - انس مجنون با وحوش و سباع
او در دهن سگان نشسته
دندان سگان به مِهر بسته
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - نیایش کردن مجنون به درگاه خدای تعالی
جوزا کمر دو رویه بسته
بر تخت دو پیکری نشسته
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - رسیدن نامهٔ لیلی به مجنون
در دوست به جان امید بسته
با شوی ز بیم جان نشسته
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - رسیدن نامهٔ لیلی به مجنون
یعنی ز من حصار بسته
نزدیک تو ای قفس شکسته
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - آمدن سلیم عامری خال مجنون به دیدن او
بر وحشت خلق راه بسته
وحشی دو سه گرد او نشسته
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - آشنا شدن سلام بغدادی با مجنون
زآلایش نفس باز رسته
بازار هوای خود شکسته
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۵ - وفات مجنون بر روضه لیلی
پنداشتی آن غریب خسته
آنجاست به رسم خود نشسته
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۷ - در نصیحت فرزند خویش محمد
گردنی دارم از رسن رسته
مکنم زیر بار خس خسته
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۳ - دیدن بهرام صورت هفت پیکر را در خورنق
حجرهای خاص دید در بسته
خازن از جستجوی آن رسته
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول
خوبروی و لطیف و آهسته
از بد هر کسی زبان بسته
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول
سبدی بود در رسن بسته
رفت و آورد پیشم آهسته
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۹ - نشستن بهرام روز سهشنبه در گنبد سرخ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم چهارم
پرسم او را سؤال سربسته
تا جوابم فرستد آهسته
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۰ - نشستن بهرام روز چهارشنبه در گنبد پیروزه رنگ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم پنجم
هردو بر دوش پشتهها بسته
میشدند از گرانی آهسته
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۰ - نشستن بهرام روز چهارشنبه در گنبد پیروزه رنگ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم پنجم
پیر گفت ای ز بند غم رسته
به حریم نجات پیوسته
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۱ - نشستن بهرام روز پنجشنبه در گنبد صندلی و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم ششم
من خود اندیشناک پیوسته
زین زبان شکسته و بسته
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۱ - نشستن بهرام روز پنجشنبه در گنبد صندلی و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم ششم
کرد چون دیدگان جگر خسته
شد ز بی دیدهای نظر بسته