گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۰

 

گل بین، گرفته گلشن ازو آب و رونقی

بستان نگر،ز گل شده همچون خورنقی

وز کارگاه صنع به بستان کشیده‌اند

هر جا که بود زرد و بنفشی و ازرقی

گلبن چو قلعه‌ایست پر از تیغ و از سپر

[...]

۲۳ بیت
اوحدی
 

اوحدی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - وله علیه الرحمه

 

نگفتمت که: منه دل برین خراب آباد؟

که بر کف تو نخواهد شد این خراب آباد

دلت ز دام بلا گرچه میرمید، ببین

که: هم به دانه نظر کرد و هم به دام افتاد

به خانه ساختنت میل بود و می‌گفتم:

[...]

۲۳ بیت
اوحدی
 

اوحدی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷ - فی‌الموعظة و تخلصه فی‌النعت و المناقب

 

دوش از نسیم گل دم عنبر به من رسید

وز نافه بوی زلف پیمبر به من رسید

دل چون ز سر محرم اسرار انس شد

آن سر سر بمهر مستر به من رسید

وهمم ز ریگ یثرب قربت چو برگذشت

[...]

۲۳ بیت
اوحدی
 

اوحدی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ - وله رحمةالله علیه

 

میان کار فروبند و کار راه بساز

که کار سخت مخوفست و راه نیک دراز

ز جنبش تو سبق بردنی نیاید، لیک

بکوش تا ز رفیقان خود نمانی باز

چو حلقه بر در این آستانه سر می‌زن

[...]

۲۳ بیت
اوحدی
 

اوحدی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴ - وله طاب‌الله ثراه

 

مردم نشسته فارغ و من در بلای دل

دل دردمند شد، ز که جویم دوای دل؟

از من نشان دل طلبیدند بیدلان

من نیز بیدلم، چه نوازم نوای دل؟

رمزی بگویمت ز دل، ار بشنوی به جان

[...]

۲۳ بیت
اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۹۵ - در زهد

 

زهدت آن باشد، ای سعادت جوی

کز متاع جهان بتابی روی

روی در فضل بی‌نیاز کنی

پشت بر فضلهٔ مجاز کنی

بر فرازی ز فقر صرف درفش

[...]

۲۳ بیت
اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۴ - در صفت ارشاد پیر

 

اول استاد، پس گهر سفتن

تا نباید به درد سر خفتن

مرد را کاوستاد یار شود

زود باشد که مرد کار شود

در عزش به رخ فراز کند

[...]

۲۳ بیت
اوحدی