گنجور

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۶۱

 

طرح وارونی نشد در ساغرم اکنون پدید

چون حبابش کاسه گر، در اصل وارون ساخته

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۶۲

 

نیم در کسوت فقر از فلک ممنون احسانی

گرفته جامه اطلس، کهن شالی بدل داده

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۶۳

 

دوران به آب می کرد، طرح ایاغ لاله

بهر چه تر نباشد، دایم دماغ لاله؟

از بس که بی تو گشتند، خوبان باغ درهم

آیینه رخ گل، گردید داغ لاله

در حیرتم که چون سوخت، آن روی شعله ناکم

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۶۴

 

ساقیا لب تشنه ام، آبی چو لعل تر بده

جام سرشاری به عشق ساقی کوثر بده

از صدف در شیوه همت نژادی کم مباش

قطره ای گر می ستانی، در عوض گوهر بده

آسمان نامرد و من از تیغ جورش در هراس

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۶۵

 

مردمکم داده تن به خاک نشینی

بی تو ز بس دیده ام غبار گرفته

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۶۶

 

از کوه چون بزرگان، فیضی نمی تراود

صحرا عبث به پیشش، دامان خود گشاده

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۶۷

 

ای گشوده چشمت از هر سو در میخانه ای

وز شراب غمزه ات پر گشته هر پیمانه ای

گر خرابی ره نیابد در غم آباد جهان

از کجا آید به کف، دیوانه را ویرانه ای

نیست در زلف سیاهش، گرم جولان شانه ای

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۶۸

 

داغ رشک باغبان کهنه اش گل می کند

بلبل ما چون ببیند باغبان تازه ای

یاد آن بزمی که از نزدیکی مینای وصل

جسم زارم همچو ساغر یافت جان تازه ای

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۶۹

 

زاهدا پیمانه ات چون پر شود از دور چرخ

کی چو مستان، مرد خالی کردن پیمانه ای؟

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۷۰

 

تو خود مهری، ولیکن با سیه روز غم عشقت

چو خورشید درخشان، مهرورزیدن نمی دانی

چو با من برخوری، از رنگ زردم می شوی آگه

ولی چون طفل اشک، احوال پرسیدن نمی دانی

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۷۱

 

چه لذت وجود مرا از جوانی؟

که گشتم چو پیران بدین سست جانی

به گلزار گیتی چنان بی مکانم

که زیبد مرا دعوی لامکانی

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۷۲

 

شمع است مرا حجت این حرف که بی جرم

سر می رود از پای فشردن به غریبی

سرگشتگی آرد چو وطن، جای گریز است

بیجا ندود سنگ فلاخن به غریبی

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۷۳

 

چشم پرخون و نگردید دل ما خالی

به دو ساغر نشود شیشه صهبا خالی

عجبی نیست ز بی قدری مردم درخاک

که لحد هم نکند بهر کسی جا خالی

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۷۴

 

دلا غیر از رهی کز دیدن او می روی از خود

به هر راهی که خواهی رفت، از رهزن خطر داری

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۷۵

 

جنگ با من دارد ای دل تا طلبکارش تویی

از من آن بدخو چه می خواهد، گرفتارش تویی

ماه من، گفتی چرا افتاده گیسو در پی ام؟

چون نیفتد در پی ات، شمع شب تارش تویی

چون نباشد بی صفا در جنب رویت آفتاب؟

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۷۶

 

کس چه می داند که پیمانت نمی ماند درست

گر ز بدمستی قدح را بر سر ما نشکنی

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۷۷

 

به آن گل می توانی همچو شبنم گشت همزانو

اگر از چشمه سار پاکی طینت وضو داری

نه رنگی از گلت دیدم، نه بوی سنبلت آمد

گلستانی، ولیکن قفلها بررنگ و بو داری

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۷۸

 

از بس که دارم زین چمن، درد و غم آوارگی

چون گل به جیب و دامنم، بی سعی ریزد پارگی

ای همنشین بهر خدا، بگذر ز فکر چاره ام

ترسم من بیچاره را، افزون شود بیچارگی

گردون اگر داند که من، مرد سفر کردن نیم

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۷۹

 

صورت پذیر درد است، دیبای زندگانی

بی موجه الم نیست، خارای زندگانی

روزی که زندگانی، گردون نصیب ما کرد

ای کاش مرگ می بود، در جای زندگانی

ای ساکن عدم زار، کشتی مران در آبش

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۸۰

 

چون نمدپوش شدی، خدمت قیصر نکنی

آب چون آینه بر دست سکندر نکنی

تا مغنی نشود نقشگر پرده راز

شیشه را رنگرز جامه ساغر نکنی

اعتبار تو به یک شعله آه است ای شمع

[...]

طغرای مشهدی
 
 
۱
۳۲
۳۳
۳۴
۳۵
۳۶
۴۳
sunny dark_mode