گنجور

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۶۱

 

ز تاب آتش نظاره ات چو آب شوم

ز بس هوای تو دارد دلم، حباب شوم

کجاست طالع آنم که درسواری ناز

ز پای بوس تو همچشم با رکاب شوم

ز تیره بختی من با فروغ یار چه غم؟

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۶۲

 

همچو نرگس در چمن گر میگسار افتاده ام

جام را ناداده از کف، در خمار افتاده ام

از دل صافی درین غمخانه زنگارگون

شاهد اندوه را آیینه دار افتاده ام

از غم خود با که گویم، کز زبونیهای بخت

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۶۳

 

غم و اندوه که پیمانه ده داغ دلند

نگذارند که در میکده تنها باشم

من و ابر مژه، کز بارش نیسانی او

هر کجا پای نهم، بر لب دریا باشم

همچو کهسار، به زورم نتوان بود به شهر

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۶۴

 

هرگز نمی گیرد کسی جز درد، بازوی مرا

در کنج تنهایی، زغم، چون دست بر رو می زنم

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۶۵

 

قبای عافیت در بر ندارم

کلاه دلخوشی بر سر ندارم

صراحی قسمتم درخواب کردن

چو بالین یافتم، بستر ندارم

ندیدم هیچ گه یاری ز کوکب

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۶۶

 

سایه ام از تیره روزی، لیک در ایوان چرخ

آفتاب آید چو پایین، من به بالا می روم

کس نمی پوشد بجز دود دلم رخت عزا

همچو شمع انجمن هرگه ز دنیا می روم

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۶۷

 

از بس ز پا فتاده ایام پیری ام

ناید ز صد جوان، سر مو دستگیری ام

آزاده ام مخوان، که ز ملک عدم، قضا

آورده در وجود به طرز اسیری ام

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۶۸

 

برآرد اشکها رنگ کبوترهای صحرایی

چو آب آید به چشم از یاد آن چاه زنخدانم

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۶۹

 

بس که رزق ما طفیلی شد ز دیوان قضا

داشت حکم میزبان، گر میهمانی داشتیم

چرخ دون همت، به هفتاد و دو تن آبی نداد

ما تن تنها، به او امید نانی داشتیم

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۷۰

 

جز من که داده مادر دهرم ز غصه شیر

کس پرورش نیافته هرگز به دوش غم

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۷۱

 

نمی گیرد قرار آن شوخ یک دم چون صبا در وی

اگر کاشانه ای از خاک دامنگیر می سازم

به یاد صورتش هر جا نگاهم بر زمین افتد

تو گویی بر زمین چون کودکان تصویر می سازم

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۷۲

 

خوش آنکه موج زن وصل آن نگار شوم

به رنگ آب، هم آغوش لاله زار شوم

تو همچو رنگی و من همچو بو، که از تمکین

به پرسشم ننهی پا، چو بی قرار شوم

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۷۳

 

در وفا، انکار آن شوخ ستمگر می کنم

آنچه از بی رحمی اش گویند، باور می کنم

چرخ می خندد ز روی شادمانی تا سحر

شام غم چون گریه از بیداد اختر می کنم

دل تسلی نیست در ماتمسرای فوت وقت

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۷۴

 

یاد ایامی که ما هم دستگاهی داشتیم

بهر پای انداز جانان، اشک و آهی داشتیم

در نشاط آباد قسمت، از صف مینا و جام

بهر دفع غم، ز هر جانب سپاهی داشتیم

آن سعادت را چه پیش آمد، که در صحن چمن

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۷۵

 

کار اگر چنین باشد، مزد کار ما معلوم

نزد کارفرمایان، اعتبار ما معلوم

بخت ما نمی داند، غیر واژگون سازی

با چنین مددکاری، کار و بار ما معلوم

دل ز داغ حرمان شد باغ پرگل تازه

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۷۶

 

طرب گل کرده از هر شاخ و گل چیدن نمی دانم

پریشان بلبلم، جز گلستان دیدن نمی دانم

به دستم گر دهد آن نازنین، گیسوی مشکین را

ز نافهمیدگی، چون شانه بوییدن نمی دانم

چرا مینا نخندد بر من بیدل، که چون ساغر

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۷۷

 

چه سان منزل شناس راه دل باشم، که از سستی

کنم گر سعی پیش افتادن از خود، بر قفا افتم

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۷۸

 

بس که در راه طلب، سرگشتگی آمد به پیش

سایه پا پس می کشد از محنت همراهی ام

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۷۹

 

تسلی بخش طفلان نیست جز نزدیکی مادر

نباشد عیب، دور از مردمک، بیتابی اشکم

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۸۰

 

در عزای کوهکن از بس که بر هم خورده اند

کوهها بر سینه می کوبند دایم سنگ هم

طغرای مشهدی
 
 
۱
۲۷
۲۸
۲۹
۳۰
۳۱
۴۳