گنجور

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - اهتمام در قضای حوائج مسلمین

 

چو خود را قوی حال بینی و خوش

به شکرانه، بار ضعیفان بکش

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » کوتاهی و مسامحه در امر به معروف و نهی از منکر

 

اگر در جهان از جهان رسته ای است

در از خلق بر خویشتن بسته ای است

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - اهتمام در امر به معروف و نهی از منکر

 

رسانیدن امر حق طاعت است

ز زندان نترسی که یک ساعت است

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - فضیلت و ثواب آشتی و الفت

 

گر مسلمانی از این است که حافظ دارد

آه اگر از پی امروز بود فردائی

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » صفت هشتم - عقوق والدین و مذمت آن

 

جوانی سر از رأی مادر بتافت

دل دردمندش در آذر بتافت

چو بیچاره شد پیشش آورد مهد

که ای سست مهر فراموش عهد

نه در مهد نیروی و حالت نبود

[...]

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » صفت نهم - مذمت عیبجوئی کردن

 

کسی کو با کسی بدساز گردد

بدو روزی همان بد باز گردد

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فضیلت عیب پوشی کردن

 

ستر کن تا بر تو ستاری کنند

تا نبینی ایمنی بر کس مخند

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فضیلت عیب پوشی کردن

 

کس نمی داند ز تو جز اندکی

از هزاران جرم و بد فعلی یکی

نیک می دانی تو و ستار تو

جرمها و زشتی کردار تو

هر چه کردی جمله ناکرده گرفت

[...]

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » چون برآید از بدان نیکی و از نیکان بدی

 

در کوی و در چهی ای قلتبان

دست بردار از سبال دیگران

ای خنک جانی که عیب خویش دید

هر که عیبی گفت آن بر خود خرید

غافلند این خلق از خود ای پدر

[...]

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » مذمت فاش کردن راز مردم

 

به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات

بداد جام می و گفت راز پوشیدن

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » مذمت فاش کردن راز مردم

 

منه در میان راز با هر کسی

که جاسوس همکاسه دیدم بسی

سکندر که با شرقیان حرب داشت

در خیمه گویند در غرب داشت

چو بهمن به زابلستان خواست شد

[...]

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » مذمت فاش کردن راز مردم

 

گر آرام خواهی در این آب و گل

مگو تا توانی بکس راز دل

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » سخن چینی و نمامی و مفاسد آن

 

میان دو کس جنگ چون آتش است

سخن چین بدبخت هیزم کش است

کنند این و آن خوش دگر باره دل

وی اندر میان، کوربخت و خجل

میان دو تن آتش افروختن

[...]

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » صفت سیزدهم - شماتت کردن

 

لا تخافوا از خدا نشنیده ای

پس چه خود را ایمن و خوش دیده ای

تا نروید ریش تو ای جان من

بر دگر ساده زنخ طعنه مزن

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » صفت سیزدهم - شماتت کردن

 

هر که در این بزم، مقرب تر است

جام بلا بیشترش می دهند

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » ممدوح بودن خصومت در حق شرعی

 

ره کاروان شیر مردان زنند

ولی جامه مردم بر ایشان برند

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » صفت پانزدهم - تمسخر و استهزاء کردن

 

این جگرها خون نشد از سختی است

غفلت و مشغولی و بدبختی است

خون شود روزی که خونش سود نیست

خون شو آن وقتی که خون مردود نیست

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » صفت شانزدهم - مزاح، شوخی و بذله گویی

 

مباش ایمن که این دریای خاموش

نکردست آدمی خوردن فراموش

ز رنگ ایمن نبینی آب جوئی

مسلم نیست از سنگی سبوئی

یک امروز است ما را نقد ایام

[...]

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » غیبت با غیرزبان

 

حمد گفتی، کو نشان حامدون

نی برونت را اثر نی اندرون

رو ملاف از مشک کان بوی پیاز

از دم تو می کند مکشوف راز

ملا احمد نراقی
 
 
۱
۲۵
۲۶
۲۷
۲۸
۲۹
۳۸
sunny dark_mode