گنجور

 
ملا احمد نراقی

صفت پنجم: کوتاهی و مسامحه کردن در امر به معروف و نهی از منکر است و سبب آن یا ضعف نفس است، یا طمع مالی و آن از جمله مهلکات است و ضرر آن عام، و فساد، آن تام است، زیرا اگر بساط امر به معروف و نهی از منکر پیچیده شود، و اساس آن برچیده شود، آیات نبوت از میان مردم برطرف، و احکام دین و ملت ضایع و تلف می گردد و جهل و نادانی عالم را فرو می گیرد و ضلالت و گمراهی ظاهر می شود و آثار شریعت رب العالمین فراموش،و چراغ آیین سید المرسلین خاموش، فتنه و فساد شایع، و ولایت و اهل آنها نابود و ضایع می گردند و از این جهت است که می بینی و می شنوی که در هر روزگاری که قوی النفس دینداری که حکم او نافذ و جاری بود، از علمای صاحب دیانت، یا امرای صاحب سعادت از پی این کار دامن همت بر میان زد، و در راه دین و آئین از ملامت و سرزنش مردمان أندیشه نکرد، همه مردمان به طاعات و مبرات راغب، و تحصیل علم و عمل را طالب شدند و برکات از آسمان بر ایشان نازل، و خیر دنیا و آخرت ایشان را حاصل شد و در هر زمانی که عالم عاملی، یا سلطان عادلی همت بر این امر خطیر نگماشت، و این کار عظیم را سهل انگاشت، امر مردم فاسد، و بازار علم و عمل کاسته گشته مردم به لهو و لعب مشغول، و به هوا و هوس گرفتار، و خودسر شدند و یاد خدا و فکر روز جزا را فراموش، و از باده معاصی و ملاهی مست و مدهوش گشتند.

و به این سبب در آیات و اخبار، مذمت بسیار بر ترک امر به معروف و نهی از منکر شده خدای تعالی می فرماید: «لو لا ینهیهم الربانیون و الااحبار عن قولهم الإثم و أکلهم السحت لبئس ما کانوا یصنعون» یعنی «چرا نهی نمی کنند علماء و دانایان، ایشان را از گفتار گناه و خوردن حرام؟ هر آینه بدکاری است آنچه می کنند» و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «هیچ قومی نیست که معصیت کنند و در میان ایشان کسی باشد که قدرت داشته باشد ایشان را منع کند و نکند، مگر بیم آن است که خدای تعالی فرو گیرد ایشان را به عذابی که از نزد او نازل می گردد» و نیز از آن سرور منقول است که فرمود: «باید البته امر به معروف و نهی از منکر نمایید و إلا بدان شما بر شما مسلط می شوند پس خوبان شما دست به دعا برمی دارند و دعای ایشان به درجه اجابت نمی رسد» و فرمود که «خدا عذاب نمی کند خواص را به گناه عوام، تا معاصی در میان ایشان ظاهر و هویدا گردد و خواص را قدرت بر انکار آنها باشد و انکار نکنند» و از حضرت امیرالمومنین علیه السلام منقول است که فرمود: «به درستی که کسانی که پیش از شما به هلاکت رسیدند بدان واسطه بود که مرتکب معاصی شدند، و علمای ایشان آنها را نهی نکردند، چون معصیت ایشان به طول انجامید عقوبات الهی بر ایشان نازل گردید» و فرمود که «امر به معروف و نهی از منکر، دو مخلوقند از خلقهای الهی، پس هر که یاری کند آنها را خدا او را عزیز کند و هر که ذلیل کند آنها را خدا او را ذلیل کند» و نیز از کلمات آن حضرت است که «هر که ترک کند انکار منکر را به دل و دست و زبان، او مرده ای است در میان زندگان» و فرمود که «رسول خدا ما را امر کرد که ملاقات کنیم با اهل معاصی با روهای درهم کشیده» و از حضرت امام محمد باقر علیه السلام مروی است که «خداوند عالم به شعیب نبی وحی فرستاد که من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم کرد، چهل هزار نفر بدان، و شصت هزار نفر از نیکان عرض کرد که پروردگارا نیکان را چرا؟ خطاب رسید: به جهت آنکه «مماشات و سهل انگاری با اهل معصیت کردند و به غضب من غضبناک نگشتند» و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود که «پاکیزه نشد طایفه ای که از اقویای ایشان حق ضعفای ایشان گرفته نشد» و از آن حضرت مروی است که «خدای تعالی دو ملک را فرستاد به شهری که آن را با اهلش سرنگون سازند، چون به آنجا رسیدند، مردی را دیدند که خدا را می خواند و تضرع می کند و زاری می نماید یکی از آن دو ملک گفت: این مرد را نمی بینی؟ گفت: چرا و لیکن آنچه خدا فرموده به جا می آوریم آن یک گفت: من کاری نمی کنم تا پروردگار رجوع کنم و از او سوال کنم پس مراجعت کرد و عرض کرد: پروردگارا چون به این شهر رسیدیم فلان بنده تو را دیدیم که تو را می خواند و تضرع می کرد خدای تعالی فرمود: امری که کردم به جا آوردید، به درستی که آن مرد کسی است که هرگز در غیظ به جهت امر من متغیر نشده، یعنی در معاصی به غضب نیامده» و روزی آن حضرت به طایفه ای از اصحاب خود فرمودند که «بر من لازم است که بی گناهان شما را به گناهکاران مواخذه نمایم و چگونه لازم نباشد و حال اینکه از مردی از شما عمل قبیحی به شما می رسد و انکار بر او نمی کنید و از او دوری نمی نمائید و اذیت نمی رسانید او را تا آن را ترک کند» و فرمود که «البته بار خواهم کرد گناهان نادانان شما را بر علما و دانایان شما.

چه چیز باز می دارد شما را که چون از مردی از شما معصیتی به شما برسد به نزد او بیائید و او را سرزنش کنید و پند و نصیحت کنید؟ شخصی عرض کرد که قبول نمی کنند فرمود: از ایشان دوری کنید و از نشستن با ایشان اجتناب نمائید» و اخبار بسیار در منع از حاضر شدن در مجالس معصیت، وارد شده، در صورتی که نهی از آن، و دفع آن مقدور و ممکن نباشد.

و رسیده است که «اگر کسی در مجلس معصیت حاضر شود لعنت بر او نازل می شود» بنابراین، جایز نیست داخل شدن در خانه های ظلمه و فساق، در هنگامی که مشغول ظلمی یا فسقی باشند و همچنین جایز نیست حاضر شدن در مجامعی که در آنها معصیتی واقع می شود و آدمی قدرت بر دفع آن ندارد، زیرا که ملاحظه معاصی، بدون ضرورت جایز نیست و عذر اینکه من قدرت بر دفع آن ندارم مسموع نی و به این سبب بود که جمعی از پیشینیان، عزلت اختیار کرده و از مردم کناره گرفته و به این مضمون عمل می نمودند.

اگر در جهان از جهان رسته ای است

در از خلق بر خویشتن بسته ای است

و سبب عزلت ایشان این بود که مبادا در بازار و راه مجامع و عیدگاه ملاحظه عصیان پروردگار را نمایند و از دفع آن عاجز باشند.

و چون حال مسامحه در امر به معروف و نهی از منکر را دانستی، و فهمیدی که بر آن چه قدر مفاسد مترتب است، خواهی دانست که امر به معصیت و نهی از طاعت چه مفسده ای دارد و چه عقاب در مقابل آن است روزی حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که «چگونه خواهید بود هرگاه زنان شما فاسد شوند؟ و جوانان شما فاسق گردند؟ و امر به معروف نکنید و نهی از منکر ننمائید؟ از روزی تعجب عرض کردند که همچنین وقتی خواهد بود؟ فرمود: بلی و بدتر از این، چگونه خواهید بود هرگاه معروف در نظر شما منکر باشد و منکر معروف؟»

و هر که تأمل کند در اخبار و آثار، و آگاه باشد بر تواریخ و حکایات پیشینیان، و بلاها و عقوباتی که به ایشان رسید، و مشاهده عصر خود را کند، و آنچه در آن حادث می شود ببیند از ابتلای مردمان بعد از شیوع معاصی، به بعضی آفات سماویه و ارضیه، یقین می کند که هر عقوبت آسمانی و زمینی، از: طاعون و وباء، و قحط و غلا، و کم شدن آب و باران، و تسلط اشرار و ظالمان، و قتل و غارت و زلزله و امثال اینها، به سبب ترک کردن مردمان است امر به معروف و نهی از منکر را.