عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۴ - چو شد یار با بارهٔ گام زن
چو از ره رسیدش بر هر دو تنگ
نکرد ایچ بر جایگه بر درنگ
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۵ - جنگ کردن پسر ربیع با گلشاه
تو پیشم چنانی به میدان جنگ
که نخچیر بیچاره پیش پلنگ
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۵ - جنگ کردن پسر ربیع با گلشاه
بیفگند شمشیر و نیزه ز چنگ
بر دختر آمد چو غران پلنگ
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۶ - گرفتار شدن گلشاه
برادرم را نیز کشتی به جنگ
ایا سنگ دل شوخ بی نام و ننگ
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۶ - گرفتار شدن گلشاه
بگفت: از پی حمیت و نام و ننگ
بکوشید أیا نام داران به جنگ
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۶ - گرفتار شدن گلشاه
دو گیسوش بر چوب بسته چو سنگ
ببسته چنان چوب بر رشته چنگ
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۶ - گرفتار شدن گلشاه
سحرگاه باشد کی آیم به جنگ
شوم ورقه را زنده آرم به چنگ
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۷ - رهایی یافتن گلشاه
رخ باب گلشاه چون لاله رنگ
شکفته شد و گشت ایمن ز جنگ
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۹ - صفت خواندن ورقه مادر گلشاه را و زاری کردن
به جنگ اندرون ورقهٔ تیز چنگ
برون آوریدش ز کام نهنگ
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۲ - شب و روز کردش برفتن شتاب
به من باز هل جستن نام و ننگ
که تا تازه گردانم ایام جنگ
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۲ - شب و روز کردش برفتن شتاب
صدوشصت سرهنگ او را به جنگ
گرفتند مردان فرهنگ و سنگ
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن
مرا از شما گشت کوتاه چنگ
درآیم به صلح و نپویم به جنگ
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن
سبک ورقه بگرفت رمحش به چنگ
به مردی ستد زو به میدان جنگ
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن
من آن آتش دل گدازم به چنگ
که دریا ز بیمم شود خاره سنگ
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن
ز شهر یمن در شب تیره رنگ
به بیرون شدو کرد آهنگ جنگ
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن
چه دارید بر جای چندین درنگ
چراتان شد از جنگ کوتاه چنگ
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن
درآمد سواری به میدان جنگ
به نیروی پیل و به سهم پلنگ
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه
که داند چه آورده بود او به چنگ
ز مردی به چنگ آورید و به هنگ
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۵ - رفتن ورقه به شام
چو در کینه یازم به شمشیر چنگ
چه یک تن چه صد تن به پیشم به جنگ