گنجور

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۶ - جواب توضیح

 

چو انصاری ز مژگان گرد ره رفت

بباب پیر خرقانی باو گفت

ز دریا آمدی از خود جدا شو

در آ چون من درین مشکوی و ما شو

که عبدالله گوید آرمیدم

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۷ - سؤال هفتم

 

چنین کردند از قومی روایت

که سیر سالکان دارد نهایت

و گوید آنکه در گفتش خطا نیست

که سیر آدمی را انتهی نیست

توان دادن درین گفتار توفیق

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۸ - جواب

 

تو ساقی ای کفت مجلای انوار

بما ده ساغری از باده سرشار

ادر کاسا و ناولها باسمی

و اسم قد تجلی فی طلسمی

هوالله الذی لا شک فیه

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۹ - ادامه

 

ز سلاک آنکه یحیی بین معاذست

ازین می جان او را التذاذست

ز ری بنوشت بر طیفور بسطام

که ای سرمست این میخانه وین جام

شدم از باده عشق آنچنان مست

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۰ - سؤال هشتم

 

چه باشد حکمت منطوق و مسکوت

که دل را قوتست و روح را قوت

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۱ - جواب

 

بما ده ساقی از آن باده صاف

کزو گردون گذارد بر زمین ناف

نه اندر خورد این خم های نیلیست

شرابی کش مزاج زنجیلیست

مزاج کاس کافوری بود سرد

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۲ - فی المناجات

 

خدایا سینه من را صفا ده

دلم را حکمت بی منتهی ده

ز صفوت بخش انوار سرورم

نشان بر صفه ایوان نورم

عروجم ده بمعراج حقیقت

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۳ - توضیح

 

ز من بنیوش هان اسرار دیگر

بطرز دیگر و گفتار دیگر

حکم را در پی توضیح تمییز

مهیا شو که رحمت گشت سرریز

وجود کامل ما فیض عامست

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۴ - سؤال نهم

 

برین سیرند ثابت اهل اسرار

که در سر ولایت نیست تکرار

چو شد سر ولایت بی تکرر

ازین اعداد ماندم در تحیر

بنوعست این و یا از نوع عاریست

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۵ - جواب

 

بریز ای ساقی ای جامت سر جم

بساغر از خم اسمای اعظم

می سر در حضور می پرستان

که بسپارند در این کوی مستان

تمامی مست صهبای الستند

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۶ - توضیح

 

چو موسی طبل ار نی زد بنوبت

شرر زد بر ملائک نار غیرت

که ما با اینکه از صقع وجودیم

حباب و موج این دریای جودیم

بحق هرگز نکردیم این جسارت

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۷ - فی المناجات

 

الهی باز من را ده پر راز

که بنمایم بسمت شاه پرواز

مراده طعمه از تیهوی تقدیر

میفکن رشته ام بر دست کمپیر

که برد چنگل و منقارم این زن

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۸ - سؤال دهم

 

سفر چارست بر گو آن کدامست

الیه و منه هر یک را چه نامست

که باشد سالک سیر الی الله

که اندر سیر فی اللهست در راه

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۹ - جواب

 

بیا ساقی که در کار سلوکم

بجامی نه بسر تاج ملوکم

که تاج پادشاهی عقل و دادست

خرد شاگرد می می اوستادست

نه آن می کش خرد بگریزد از بوی

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۳۰ - فی المناجات

 

خدایا نفس ما را راهبر کن

سر و سرخیل ارباب سفر کن

مر این مرغ همم را بال و پر ده

شکوه و فر معراج ظفر ده

رسان بر وحدت جمع کمالم

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیب بند من واردات القلبیه فی معرفه الالهیه

 

ای موسی طور قلب آگاه

لاتحزن اننی اناالله

ماراست طفیل ظل خورشید

بالاتر از آفتاب تا ماه

ملک و ملکوتمان مشابه

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴

 

با دوصد ناز ز من دوش به راه عجبی

برده ماه عجبی دل به نگاه عجبی

طالب زلف تو دل بود شد ایدر ز نخست

به گناه عجبی رفت به چاه عجبی

من و چشم سیهش روز جهان کرد خراب

[...]

صفای اصفهانی
 
 
۱
۹
۱۰
۱۱
sunny dark_mode