سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۴۱ - التمثیل فی حبّ الدّنیا و غرورها
کی سپارد به تکیهگه تن خویش
هرکه را گور و مرگ و محشر پیش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۶۳ - التمثیل فیتعلیم الابالغافل لابن الجاهل فیالتصوّف
چون نداری مناهی اندر پیش
ز احتساب خرد بجو مندیش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۶۳ - التمثیل فیتعلیم الابالغافل لابن الجاهل فیالتصوّف
گرچه هستت چنین سقر در پیش
هیزم او مشو و زو مندیش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۶۳ - التمثیل فیتعلیم الابالغافل لابن الجاهل فیالتصوّف
لیک آن ره ببین که داری پیش
از درِ نفس تا دَرِ دل خویش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱ - یمدح السلطان الاعظم مالک رقاب الامم سلطان سلاطین العالم یمین الدّولة و امین الملّة کهف الإسلام و المسلمین ابا الحارث بهرامشاهبن مسعود نوّر اللّٰه مضجعه
گر فرستد به روم نامهٔ خویش
تو نبینی به روم یک بد کیش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲ - اندر بدایت پادشاهی بهرامشاه
کان و دریا برش بود درویش
بخشش او ز هر دو باشد بیش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴ - فی صفة سهمه و اقباله
هرکه چون رشته تافت گردن خویش
مهرهٔ گردنش فکندی بیش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۷ - حکایت
شد معلم خجل ز کردهٔ خویش
از خجالت فکند سر در پیش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۸ - فی معانی القاضی الجاهل الظالم
رفت در پیش قاضی آن درویش
گفت بنگر مرا چه آمد پیش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳۷ - مدح پادشاه به ترتیب کواکب و بروج دوازدهگانه
چُستیی کن بکن به قوّت خویش
از ترازو زبان ز گزدم نیش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۱۲ - اندر خویشان گوید فیمذمة الارقاب که: الاقارب عقارب، والاخ فخ، والعمّ غمّ، والخال وبال، والختن محن
این گُره را که نام کردی خویش
هریکی گزدمند با صد نیش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۲۲ - ذکر انواعالشهوات علی بعضها تحریض و علی بعضها تمریض اندر صفت شهوات و در حق غلام باره گوید
خاک پایی چو دیدی اندر پیش
باد دستی شوی ز شهوت خویش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۲۳ - در معنی زناشویی گوید
تو چو انگشت گشته از تشویش
زن چو ناخنکنان به ناخن ریش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۲۶ - اندر مذمّت خویش صوفی گوید
نیم شب هر شبی به خانهٔ خویش
آید و صد اِباحتی در پیش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۵ - فی بیان حاله و حسب احواله رحمةاللّٰه علیه
زنده و تازه کرد چون طوبیش
دل و جان را طراوت معنیش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۱۶ - التمثیل
با تن دردناک و با دل ریش
نرسد کس به کامهٔ دل خویش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۲۵ - حکایت
شیر گردون چو گربه دارد کیش
خورد از مهر خون بچهٔ خویش