گنجور

 
اسیر شهرستانی

کرده ام مرغی سبکروحی امید و بیم را

اضطرابم در بغل دارد گل تسلیم را

شوخی پرواز او بال گرفتاری خوش است

می کنم در کنج عزلت سیر هفت اقلیم را

 
sunny dark_mode