اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۶

کرده ام مرغی سبکروحی امید و بیم را

اضطرابم در بغل دارد گل تسلیم را

شوخی پرواز او بال گرفتاری خوش است

می کنم در کنج عزلت سیر هفت اقلیم را