گنجور

 
اسیر شهرستانی

دلم در آتش رشک چراغ می سوزد

که با خیال که شبها دماغ می سوزد

درین بهار کسی را مسلم است جنون

که از فتیله زنجیر داغ می سوزد

 
sunny dark_mode