گنجور

 
اسیر شهرستانی

چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کرد

عکس رویت شیشه آیینه را پر باده کرد

نسخه بینایی‌ای می‌خواست بهر روزگار

مصلحت بینی که لوح خاطرم را ساده کرد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode