ما درد به درمان مسیحا نفروشیم
سامان لب خشک به دریا نفروشیم
گمنامی ما در طلبت خضر ره ما
شوق تو به بال و پر عنقا نفروشیم
ما تهمت نیک و بد مردم نسراییم
دینی که نداریم به دنیا نفروشیم
آن قدر شناسیم که در قحط خریدار
بدنامی یوسف به زلیخا نفروشیم
دادیم جهان را و دل تنگ گرفتیم
چیزی که خریدیم دگر وا نفروشیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره وفاداری به ارزشها و احساسات عمیق انسانی است. شاعر بیان میکند که هرگز دردهایش را برای درمانی موقتی نخواهد فروخت و خود را به دنیای فانی و تهمتهای مردم نخواهد سپرد. او عشق و شوق به معشوق را فراتر از چیزهای دنیوی میداند و تأکید میکند که هرچند دنیا و مادیات را رها کرده، اما آنچه که به دست آورده را دیگر از دست نخواهد داد. به طور کلی، این شعر به ارزشهای درونی و غیرمادی زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ما درد و رنج خود را به درمانی که تنها برای مسیحاست نمیفروشیم و همچنین آرامش و امیدی که در دلمان داریم را به چیزی بیمقدار نمیسپاریم.
هوش مصنوعی: ما در جستجوی تو گمنام و ناشناس هستیم، همچون خضر که راه ما را نشان میدهد. شوق و آرزوی تو را به هیچ چیز، حتی بال و پر مرغ عنقا، نخواهیم فروخت.
هوش مصنوعی: ما به زشتی و خوبی مردم ایرادی نمیگیریم و دین خود را که ارزشی بالاتر دارد، به دنیای فانی نمیفروشیم.
هوش مصنوعی: ما به اندازهای آگاه هستیم که حتی در شرایطی که کسی برای خرید نیاید، به خاطر شهرت بد، داستان یوسف و زلیخا را بهراحتی نفروشیم.
هوش مصنوعی: ما تمام دنیا را به دست آوردیم، اما دلمان هنوز درگیر ناراحتی و تنهایی است. چیزی که به دست آوردهایم دیگر برای فروش نخواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم
یک ناله زنجیر به دنیا نفروشیم
تنگ است سواد نظر مردم عالم
تا جنس فراوان نشود ما نفروشیم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.