راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنوز
گلبن عزت دمید از خاکم و خوارم هنوز
ترسم از قاتل کشم طعن رهایی روز حشر
خون من چون بیغمان خوابید و بیدارم هنوز
طاقتم از کوه غم باج گرانجانی گرفت
خویش را با هیچ اگر سنجم گرانبارم هنوز
عمرها گر هستیم نالد کم است از نیستی
در جهان نسبت به قدر خویش نسپارم هنوز
گرچه عمرم سر بسر یک شام غفلت بوده است
روز اول دیده ام خوابی که بیدارم هنوز
زیر خاک آیینه ای دارد غبار خاطرم
سربسر از راز آن بدخو خبر دارم هنوز
کرد ساقی موج خیز شعله خاکم را اسیر
می گدازد انتظار جام سرشارم هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساسات عمیق خود از درد و رنج اشاره میکند. او میگوید که با وجود راحتی بستر خواب، هنوز در عذاب است و از خوار بودن خود نگران است. ترسی از روز قیامت و مرگ دارد و احساس میکند که در جهانی بیرحم، ارزش واقعیاش نادیده گرفته شده است.
همچنین، شاعر به غم و اندوه عمیقش اشاره میکند و میگوید که اگرچه زندگیاش ممکن است به یک شب غفلت شبیه باشد، اما هنوز بیدار است و درک عمیقی از واقعیتهای خود دارد. او با زبانی شاعرانه، به غبارِ خاطرات و رازهای نهفته در دلش اشاره میکند و در نهایت به طمع و انتظار برای سرشار شدن از تجربههای جدید پرداخته است.
هوش مصنوعی: در نهایت، با وجود اینکه در بستر آرامش خوابیدهام و به ظاهر راحت به نظر میآیم، اما همچنان درد و رنج وجودم را آزار میدهد. زادگاه و اصالتم مثل یک گل زیبایی که از خاک میروید، هویت و عزتم را به من بخشیده است، اما هنوز هم در دنیای سخت و خوارکنندهای زندگی میکنم.
هوش مصنوعی: من نگران این هستم که در روز قیامت به خاطر خونم مورد سرزنش قرار بگیرم، چرا که حالا که خون من بیخیال و بیتوجه خوابیده، من هم هنوز بیدارم و به خاطر آن در فکر و دغدغهام.
هوش مصنوعی: در دل من کوهی از غم و اندوه وجود دارد و هر چه تلاش میکنم آن را با چیزهایی دیگر سبکتر کنم، اما هنوز هم احساس سنگینی و بار سنگین غم را در وجودم حس میکنم.
هوش مصنوعی: اگر عمری هم داشته باشیم، در برابر نبودن در این جهان، زندگیمان به اندازهای کمتر است که نمیتوانم ارزش خود را نادیده بگیرم.
هوش مصنوعی: زندگیام تنها یک شب غفلت بوده است، اما در آغاز، خوابهایی را دیدهام که هنوز از آنها بیدار نشدهام.
هوش مصنوعی: زیر خاک، نشانهای وجود دارد که افکار و یادهایم در آن غوطهورند و من هنوز از راز آن شخص بدجنس آگاه هستم.
هوش مصنوعی: ساقی با حرکاتش شعله وجود مرا به تماشا نشان میدهد و در حالی که در انتظار جام پر از شراب هستم، آن شعله مرا به شدت میسوزاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در فراقش رود خون از دیده می بارم هنوز
وان زدلگرمی نگوید ترک آزارم هنوز
سالها تا گلبن مقصود در می پرورم
ز آب چشمم بر نمی آید گل از خارم هنوز
گر چه بر باد هوس شد خرمن امید من
[...]
در فراقش رود خون از دیده میبارم هنوز
وان ستمگر مینگوید ترک آزارم هنوز
سالها تا گلبن مقصود را میپرورم
زآب چشم و بر نمیآید گل از خارم هنوز
گرچه بر باد هوس شد خرمن امّید من
[...]
گرچه زارم سوختی من عاشق زارم هنوز
روشن است از دود آهم کاتشی دارم هنوز
گرچه نقد دین و دل همچون زلیخا باختم
یوسف ار سودای من دارد خریدارم هنوز
بسته فتراک عشقم کی بمردن وارهم
[...]
محضر صد بیخودی دارم ز جام می به کف
ساقی از مستی گمان دارد که هشیارم هنوز
از هجوم خواب، مژگانم نمی آید به هم
صبح خیز شوق پندارد که بیدارم هنوز
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.