در فراقش رود خون از دیده میبارم هنوز
وان ستمگر مینگوید ترک آزارم هنوز
سالها تا گلبن مقصود را میپرورم
زآب چشم و بر نمیآید گل از خارم هنوز
گرچه بر باد هوس شد خرمن امّید من
تخم مهرش بر جبین دوستی کارم هنوز
گرچه صد داغست بر جانم ز هجران نگار
داغ مهرش بر جبین دوستی دارم هنوز
دلبر از کوی محبّت پای اگر بیرون نهاد
من به دست ناامیدی سر نمیخارم هنوز
زاری و افغان من بیاو گذشت اندر فلک
وآن نگار آگه نگشت از نالهٔ زارم هنوز
گرچه در مهرش مرا جان و جهان از دست رفت
همچنان رحمت امیدست از جهاندارم هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنج فراق معشوق سخن میگوید. او هنوز هم از دلتنگی و اشکریزی در غم جدایی رنج میبرد. باوجود اینکه سالها به امید رسیدن به معشوق خود متحمل زحمت شده، هنوز نتیجهای نمیبیند. شاعر بر اثر هجران معشوق، داغهای بسیاری بر دل دارد، اما همچنان به دوستی و عشق او پایبند است. او به ناامیدی تن نمیدهد و امیدوار است، حتی اگر همه چیز را از دست داده باشد. در پایان، با وجود درد و رنج ناشی از جدایی، امید به رحمت و محبت معشوقش همچنان در دلش زنده است.
هوش مصنوعی: من هنوز در جدایی او اشک میریزم و خون در دیدهام میجوشد، اما او که به من ظلم کرده است، هنوز از آزار دادن من دست برنداشته است.
هوش مصنوعی: سالهاست که در تلاش هستم تا به هدف و آرزوی خود برسم و این تلاش من با اشکهای ریزانم ادامه دارد، اما هنوز به نتیجه نرسیدهام و گلی از دلم بیرون نیامده.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه آرزوهایم به باد رفته و امیدهایم نابود شدهاند، اما عشق او هنوز در دل دوست داشتنم باقی مانده است.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه به خاطر دوری معشوق زخمهای زیادی بر جانم وارد شده، هنوز هم نشانه عشق او را بر پیشانی دوستیام دارم.
هوش مصنوعی: دلبر از مسیر عشق و محبت اگر خارج شود، من هنوز به خاطر ناامیدی سر خود را خم نمیکنم.
هوش مصنوعی: گریه و نالهام بدون او در آسمان گذشت و آن معشوق هنوز از نالههای اندوهگین من خبر ندارد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه به خاطر عشق او جان و دلم از دست رفته است، همچنان امید به رحمت و بخشش از سوی معبود در دل دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در فراقش رود خون از دیده می بارم هنوز
وان زدلگرمی نگوید ترک آزارم هنوز
سالها تا گلبن مقصود در می پرورم
ز آب چشمم بر نمی آید گل از خارم هنوز
گر چه بر باد هوس شد خرمن امید من
[...]
گرچه زارم سوختی من عاشق زارم هنوز
روشن است از دود آهم کاتشی دارم هنوز
گرچه نقد دین و دل همچون زلیخا باختم
یوسف ار سودای من دارد خریدارم هنوز
بسته فتراک عشقم کی بمردن وارهم
[...]
محضر صد بیخودی دارم ز جام می به کف
ساقی از مستی گمان دارد که هشیارم هنوز
از هجوم خواب، مژگانم نمی آید به هم
صبح خیز شوق پندارد که بیدارم هنوز
راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنوز
گلبن عزت دمید از خاکم و خوارم هنوز
ترسم از قاتل کشم طعن رهایی روز حشر
خون من چون بیغمان خوابید و بیدارم هنوز
طاقتم از کوه غم باج گرانجانی گرفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.